ترامپ فهمید، اما کامل نفهمید!
این یادداشت بر مبنای مقایسهی ایران و روسیه، به تحلیل ایدئولوژی بهعنوان منبع ممتاز و متمایز قدرت در ایران میپردازد.
در حالی که نظام روسیه بر اقتدار شخصی و ساختار امنیتی متکی است، نظام جمهوری اسلامی ایران بر پیوند نهادین میان دین، جامعه و دولت استوار است. ایدئولوژی در ایران نهتنها ضعف نیست، بلکه نیرویی است که در بحرانها، جامعه را بسیج و مقاومت را معنا میکند.
تحلیل حاضر نشان میدهد که ایدئولوژی در ایران توان بازتولید اجتماعی دارد و برخلاف نمونههای تاریخی مانند شوروی، به دلیل پیوند با تجربهی زیستهی مردم و سنتهای فرهنگی، از انعطاف و تفسیرپذیری برخوردار است.
نتیجه نهایی آن است که در جنگ یا فشار، ایران از قدرتی نرم و درونی بهرهمند است که در قالب تسلیحات یا ساختارهای سخت قابل محاسبه و تقلیل نیست. به بیان دیگر، ایران قدرتی برخاسته از ایمان، معنا و حافظهی جمعی دینی و ملی و انقلابی است.
قابل اشاره است روسیه از حیث ایدئولوژی در برخی موارد مانند زنگزور یا برخی تعللها و تناقضها در حمایت تسلیحاتی از شرکای خود، نشان داده که خصوصیات تزاریسم را بعضا بر ویژگی بلشویسم و ایدئولوژی فرامنطقهای و مشخصاً ایدئلوژیک شوروی ترجیح داده است. اگر شوروی در وضع کنونی دنیا بود، حمایت جدیتری از کشوری مانند ونزوئلا میکرد. چنانکه شوروی در ماجرای منتهی به بحران موشکی کوبا رفتار کرد. به بیان نمادین میتوان گفت روسیه از ایدئولوژی گرم و حتی بعضا پر شور شوروی به ایدئولوژی سرد تزاریسم _که به نوعی ناایدئولوژی است_ میل کرده یا دستکم میان این دو در تناقض یا حرکت آونگی است.
۱. نهادینگی ایران در برابر شخصمحوری روسیه
اگر پوتین بمیرد چه میشود؟ روسیه، با وجود اقتدار ظاهری، در بنیانهای خود به اندازهی ایران نهادینه نیست. بخش عمدهای از ثبات روسیه بر محور شخص پوتین و ساختار امنیتی اطراف او استوار است، نه بر شبکهای از باورها و هویت جمعی.
ایران اما از جهاتی عمیقتر و نهادینتر است؛ پیوند میان دولت، دین و جامعه در ایران، تاریخی و درونی است نه صرفاً ابزاری. همین نهادینگی است که رویارویی با ایران را برای قدرتهای بزرگ، دشوارتر و پرهزینهتر میسازد.
۲. ایدئولوژی، نه مانع بلکه منشأ قدرت
ترامپ در روز تحلیف خود گفته بود: «توافق با ایران از روسیه سختتر است، چون ایران ایدئولوژیک است.»
این سخن، اگرچه با نیت انتقاد گفته شد، اما واقعیتی عمیق را نشان میدهد و آن اینکه ایدئولوژی در ایران نه ضعف، بلکه منبع اصلی و ممتاز قدرت و سرسختی و مقاومت است. تردیدی نیست که ایدئولوژی توانسته است در لحظات بحران، جامعه را بسیج کند، معنا ببخشد و تداوم مقاومت را ممکن سازد.
۳. تفاوت منبع قدرت در ایران و روسیه
روسیه هرگز مانند ایران ایدئولوژیک نبوده و نیست. قدرت روسیه عمدتاً از ساختار، منابع طبیعی و اقتدار امنیتی میآید؛ قدرت ایران اما از معنا و نظام ارزشی نیز میخیزد.
در ایران، ایدئولوژی همچون شبکهای از معنا عمل میکند که رفتار سیاسی، اجتماعی و حتی نظامی را جهت میدهد. از اینرو قدرت ایران، برخلاف بسیاری از دولتها، نه در سختافزار بلکه در نرمافزارِ فرهنگی و اعتقادیاش نهفته است.
۴. کارکرد بیبدیل ایدئولوژی در جنگ و بحران
ایدئولوژی ممکن است در عرصههایی مانند اقتصاد یا سیاست اجرایی محدودیتهایی ایجاد کند، اما در جنگ و بحران، بیرقیب است. تنها ایدئولوژی است که میتواند رنج را معنا کند، مرگ را تفسیر کند و مقاومت را به ایمان بدل سازد.
در میدان نبرد، معنای مشترک مهمتر از تسلیحات است و ایران از این سرمایهی معنایی برخوردار است. ازینرو هر قدرتی که بخواهد ایران را در جنگ بشکند، باید بداند با کشوری مواجه است که قدرتش از تنها جنس تاکتیک و تکنولوژی نیست، بلکه بیش از هر چیز از جنس معنا و باور است.
۵. ایدئولوژی ایران و توان بازتولید اجتماعی
تفاوت بنیادین ایران با بسیاری از نظامهای ایدئولوژیک گذشته در پویایی و انعطاف در بقا است. ایدئولوژی ایران یک دکترین بسته و خشک نیست، بلکه چارچوبی تفسیری و باز است که میتواند خود را با شرایط جدید بازخوانی کند.
این پویایی حاصل پیوند میان سنت و تجربهی زیستهی مدرن ایرانی است؛ به همین دلیل ایدئولوژی در ایران نه به تحجر میانجامد و نه به فروپاشی.
ایدئولوژی ایران، نظامی معنایی است که نسبت خود با قدرت، جامعه و تاریخ را دائماً بازتعریف میکند. همین ویژگی باعث میشود ایران حتی در اوج فشار، از درون فرسوده نشود، بلکه از دل بحران، صورت تازهای از تداوم و بقا بسازد.
سه گزاره سیاستی
۱. شناخت ماهیت ایدئولوژیک ایران، پیششرط هر تعامل بینالمللی است.
سیاستگذاران خارجی اگر ایران را صرفاً بازیگری عقلانی با محاسبات مادی فرض کنند، درک درستی از رفتار او نخواهند داشت. ایران در سطوح امنیتی و راهبردی بر مبنای نظام معنایی خاص خود عمل میکند. بر این اساس، ایران، تسلیمناپذیر است و به اگر صرفا متکی بر محاسبات معمول و مادی کسی چون ترامپ بود، اساساً به این موقعیت تحمیل فشار خارجی نمیرسید تا آنگاه بخواهد برای مقاومت یا تسلیم، تصمیم بگیرد.
۲. حفظ و بازتفسیر ایدئولوژی، مهمترین سرمایهی ملی است.
در شرایط جنگ شناختی و بحران مشروعیت جهانی، قدرت نرم ایران در گرو آن است که بتواند معنای مقاومت، عدالت و هویت را در قالبهای جدید فرهنگی و اجتماعی بازتولید کند.
۳. سیاست داخلی باید میان ایمان و کارآمدی تعادل برقرار کند.
ایدئولوژی زمانی پایداری موفق و شکوفا داشته باشد که در کنار معنا، بتواند عدالت و نظم عینی نیز تولید کند. بازخوانی ایدئولوژی در قالب سیاستهای عینی اقتصادی و اجتماعی، شرط بقای آن در دنیای مدرن است.

![تبلیغات در [SiteName]](/Media/AdPositions/69/cb589fd0-5181-466b-97d2-4d92fa32618b.gif)
![تبلیغات در [SiteName]](/Media/AdPositions/65/2528a3e9-4ddc-44c5-ab47-c25a8cad1570.gif)