*اسفند ۵۷ ؛ ستاد چریکهای فدایی خلق در خیابان عبداللهزاده (خیابان دهکده سابق) در بلوارکشاورز تهران، عکس از مریم زندی در کتاب انقلاب
امروز که چهره ای خشن از اسلام و انقلاب اسلامی در رسانه های غربی ترویج می شود اسلام را مقارن با داعش و امثال آن و در یک کلام دین خشونت معرفی می کنند. این تقلیل گرایی درحالی است که گفتمان انقلاب اسلامی و ولایت فقیه، از آغاز یعنی در دوران پهلوی هم مخالف خشونت و مبارزه مسلحانه بوده است. برای نمونه، امام خمینی هرگز مشی مسلحانه سازمان مجاهدین خلق را تایید نکردند؛ سازمانی که خود را اسلامی معرفی می کرد، اما در حقیقت، محتوایی استالینیستی داشت.
نقطه مشترک جریاناتی مانند چریکهای فدایی خلق، سازمان مجاهدین و ... با گروه های تکفیری امروز علاوه بر مشی خشونت آمیز و مسلحانه، در ظاهرگرایی آنهاست. ظاهرگرایی، خود را هم در دگماتیسم و هم در ماتریالیسم نشان می دهد. مجاهدین سعی داشتند تا تفسیری مادی از اسلام ارائه و بدین وسیله نظریه "مذهب علیه مذهب" را عملی کنند. علاوه بر این ماتریالیسم پنهان، دگماتیسم و مطلق گرایی سانترالیستی و متمرکز در سازمان مذکور نشان دهنده نوعی ظاهرگرایی است. تفسیر مادی مجاهدین از اسلام و تفسیر ظاهرگرایانه گروه های تکفیری از اسلام علاوه بر اشتراک در ظاهرگرایی در دگماتیسم نیز اشتراک دارند و این از سرچشمه های خشونت طلبی آنهاست.
البته تفسیر مادی لزوماً به دگماتیسم یا جبرباوری منجر نمی شود. برای نمونه، مهندس مهدی بازرگان متکی به روش شناسی پوزیتیویستی بود و حتی از آیات قرآن بعضاً تفسیری مادی ارائه می کرد اما در عین حال از خشونت بدور بود، چون قبل از این، از دگماتیسم و انتقادناپذیری برحذر بود.
در عین حال، تفسیر معنوی و ایده باورانه از دین، بسیار بیش از تفسیر مادی از آن، مستعد تکثرروایی و رواداری و تساهل است. تفسیر معنوی در پی رفتن به باطن آیه یا یک حکم است، اما تفسیر مادی، آیه را تحریف می کند. تفسیر ظاهرگرایانه از باطن حکم و آیه محروم می ماند و نمی تواند قلب دین را بدست آورد و رابطه او با خدا یک رابطه صوری و ظاهرگرایانه است و خدا را تبدل به یک شیء می سازد. پرستش گری انسان ظاهرگرا دچار نوعی شیئیت است و نوعی ماده گرایی غیرعلمی و خشن را رقم می زند.
درسوی مقابل، اسلام معنوی و انقلابی برخلاف اسلام سلفی، باطن گرا و صلح جوست و از دگماتیسم و ظاهرگرایی بدور است.