گام های یک جنایت

فاصله ی زمانی کم وقوع جنایت هولناک مونا_حیدری تا دست بدست شدن تصاویر سر بریده شده اش بین مردم این بار رکورد جدیدی از زمان بندی خشونت را در کشور ثبت کرد. هرگامی که قاتل فاتحانه در خیابان برمیداشت اخلاق، روح، روان و احساسات جامعه چندین متر سقوط میکرد و در این میان شیطانِ خشونتِ عریان بود که پیروزمندانه تکثیر می شد.

برای دست بردن به عملی چنین فجیع قطعا گامهای بزرگی در جامعه برداشته شده است. از ضعف قانون و آموزش گرفته تا فقر (از همه انواعش) و چرخه ی خشونتی که هر بار برنده تر از قبل بازگشته است اما پنج گام آخری که قاتل با بی رحمی تمام و هربار مطمئن تر از قبلی برداشت، مهر تاییدی بود بر ناکارآمدی هرآنچه تاالان بعنوان سد محکمی برای حفظ جامعه از آسیبها میدانستیم.

گام اول تصمیم به قتل، گام دوم انجام قتل در خیابان و انظار عمومی در میانه ی روز ، گام سوم ذبح تا آخرین رگ و پوست گردن‌، گام چهارم گرداندن سر بریده شده در خیابان برای نمایش پیروزی و گام پنجم لبخند فاتحانه و تشویق اطرافیان و جالب تر توجیه و گاهاحمایت عده ی نه چندان قلیلی در مجازی از تمام چهار گام قبلی !

اینکه این حجم ترسناک از انحطاط و خود محق پنداری چگونه در فرد پدید آمده بحث دیگری ست؛ اگرچه علل و ریشه هایش چندان هم پنهان نبوده و جنایات مشابه حتی در سالهای اخیر از شمال تا جنوب کشور وجود داشته و دارد که با بررسی های اجمالی [اگر اراده ای واقعی پشت آن پدید بیاید] میتوان به درصد بالایی از آنها دست یافت.

مبرهن است که هرجنایت عریانِ این چنینی جرقه ی جنایت بعدی را در جانی دیگری زنده میکند. هر خشونت فاتحانه، زنجیره ی انجامش را قوی تر میکند. و از آن بالاتر هر عدم مجازات متناسبی زنجیره ای به این سلسله ی شوم می افزاید. هر توجیه و حمایتی احتمال تکرار هولناک تری را تشدید میکند. تا کِی، تا چند جان و تا چند روح و روان دیگر باید بگذاریم این گام ها ادامه پیدا کنند؟ جان ها به لب آمده، روان ها مغشوش گشته، چاره ها ناچار شده .

بدتر از قتل_ناموسی، توجیه، حمایت و حتی بی چاره گی پس و پیش از انجامش است. پدیده ای که گویی آنهایی هم که دستشان میرسد، تمایلی به کاری کردن ندارند.

هر قطره خون مسولان زیادی دارد که قاتل فقط یکی از آنهاست. عجله کنید، معلوم نیست چند جان دیگر در صف قربانی ها هستند.


پست های مرتبط

پیام بگذارید