موسیقیدان ناشنوا
بتهوون ناشنوا متولد نشد. او شنوایاش را از سن سی سالگی به بعد و به تدریج از دست داد. او اولین بار زمانی که صداهای وزوز مانندی را در گوش هایش شنید، متوجه شد مشکلی وجود دارد. در آن زمان او تنها بیست و شش سال سن داشت.
بتهوون مشکلات شنوایی اش را مخفی نگه داشت. او اعتقاد داشت که حقیقت حرفه در حال رشد و شکوفایی اش را نابود خواهد کرد. درست زمانی که سی ساله شد، از بیشتر شدن ناشنواییش ترسید. او از اینکه شنواییاش در طول سه سال گذشته ضعیفتر شده بود به یک پزشک شکایت کرد. او توضیح داد تنها زمانی میتواند نوتهای بالا را بشنود که در فاصله ای بسیار کم از نوازندهها بایستد.
بتهوون در چه سنی ناشنوا شد؟
بتهوون در سن چهل وچهارسالگی تقریبا به طورکامل ناشنوا بود. او دیگر نمیتوانست صدای افراد یا صداهای ییلاق محبوبش را بشنود. هیچ کس علت واقعی ناشنوایی بتهوون را نمیداند. مجموعه ای از دلایل در این امر مقصر شناخته میشوند. سفلیس، مسمومیت با سرب یا تیفوس میتوانند از جمله این دلایل باشند.
حتی این عادت آهنگساز که برای بیدارماندن سرش را در سطلی از آب یخ فرو میکرد نیز میتواند علت ماجرا باشد. بتهوون اغلب ناشنواییاش را ناشی از یک سقوط میدانست. او همچنین مشکلات معدوی ورودهای را به عنوان یک عامل پیشنهاد میکرد.
بتهوون سمفونی نهم معروف خود را بدون شنیدن حتی یک نوت از آن نوشت.
ناشنوایی و تئوریها
در ۲۸ سالگی شنوایی بتهوون رو به نقصان گذاشت، در آغاز وی از تینیتوس رنج میبرد و برای عیان نشدن کمشنوایی از مکالمات اجتناب میکرد، در اوایل بیماری وی از سمعکی استفاده میکرد که به وسیله نوار سری که میبست مخفی میشد و دستهایش را برای کارهایش آزاد میگذاشت. اما در ۴۴ سالگی بتهوون کاملا کر شده بود.
احتمال فراوان دارد که آسیب شنوایی بتهوون به خاطر فشرده شدن عصب هشتم به خاطر بیماری پجت باشد، سر بتهوون کاملا بزرگ بود و پیشانی کاملا برجستهای داشت، آرواره بزرگ و چانه جلوآمدهای داشت، ویژگیهایی که با بیماری پجت سازگارند. نوشتهها نشان میدهند که به خاطر بزرگ شدن استخوانها کلاه و کفشش دیگر اندازهاش نبود.
البته در فیلم محبوب جاودان Immortal Beloved که بر اساس زندگی بتهوون ساخته شده است، سه تئوری به عنوان دلایل کاهش شنوایی بتهوون مطرح شده است:
نوروسیفیلیس، آسیبهایی که به خاطر افتادنهای متعدد و سایر آزار و اذیتهای پدر بتهوون در کودکی متحمل شده بود و بلاخره اتواسکلروزیس. این سه تئوری متعاقب کالبدشکافی که در وین در ۲۷ مارس ۱۸۲۷ روی جسد بتهوون انجام شد، تا حد زیادی اعتبار خود را از دست دادند.
کالبدشکافی بتهوون به وسیله کارل روکیتانسکی انجام پذیرفت که لقب پدر آناتومی آسیبشناسانه را هم بر خود دارد. روکیتانسکی در حین تشریح بتهوون متوجه جمجمه پرچگال یکنواخت و ضخیم و اعصاب شنوایی چروکخورده شد که در بیماری پجت دیده شوند، به علاوه مطالعات بعدی شواهدی از آرتریت شریانهای شنوایی و یا اوتیت مدیای مکرر را نشان ندادند. بنابراین با توجه به این شواهد بهترین تئوری برای توجیه علت ناشنوایی بتهوون همین بیماری پجت است.
افسردگی
به دنبال ناشنوایی بتهوون به شدت افسرده شد و به الکل پناه برد. همین افسردگی بود که باعث مهاجرت وی از وین به شهر کوچکی در اتریش به نام Heiligenstadt شد، جایی که در آنجا مقالهای مشهور به رشته تحریر درآورد و در آن نوشت كه او اگر به عنوان یك موسیقیدان دیگر توانایی شنیدن نداشته باشد دیگر دوست نخواهد داشت كه به این زندگی ناعادلانه ادامه دهد.
اما عشق وی به موسیقی مانع از خودکشی شد و بتهوون دریافت كه هنوز زوایای بسیاری از موسیقی را كشف نكرده است؛ به همین دلیل نه تنها خودكشی نكرد بلكه با وجود علم به این كه ناتوانی جسمی وی روزبهروز بدتر خواهد شد آثار بسیار زیادی از خود به یادگار گذاشت.
سوناتهای استثنایی وی برای پیانو مثل توفان و اپوس ۳۱، سمفونی شماره ۲و۳ ، ارویكا و سمفونی نهم در این دوران خلق شدند. در واقع شمار قابل توجهی از آثاری جاودانی که از ذهن بتهوون نشأت گرفت، هیچگاه به وسیله خود وی شنیده نشد.
سمفونی نهم
در دورهای که بتهوون سمفونی شماره ۹ را میساخت کاملا ناشنوا بود و از ناشنوایی احساس شرم میکرد و گوشه گیری اختیار میکرد. بتهوون علاقه خاصی به شیلر داشت و در سمفونی شماره ۹ نیز شعر “در ستایش شادی" او را استفاده کرد.
ساخت سمفونی شماره ۹ دو سال طول کشید (از سال ۱۸۲۲ تا ۱۸۲۴) و اولین بار در می ۱۸۲۴ در وین به روی صحنه رفت.
سند معتبری وجود دارد مبنی بر اینکه وقتی این شاهکار وی اجرا میشد، در هنگام کف زدن و تشویق بی امان حضار وی قادر به شنیدن صدای تشویق نبود و با اشاره اطرافیان وی به عقب برگشت تا متوجه تشویق تماشاچیان بشود، در این لحظه وی به حدی متأثر شد که ناخودآگاه گریست.
زندگینامه بتهوون
لودویگ وان بتهوون (متولد ۱۷ دسامبر ۱۷۷۰ – فوت ۲۶ مارس ۱۸۲۷) یکی از موسیقیدانان برجسته آلمانی بود که بیشتر زندگی خود را در وین سپری کرد. وی یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین شخصیتهای موسیقی در دوران کلاسیک و آغاز دوره رومانتیک بود.
بتهوون به عنوان بزرگترین موسیقیدان تاریخ همیشه مورد ستایش قرار گرفته. آوازه او موسیقیدانان، آهنگسازان، و شنوندگانش را در تمام دوران تحت تأثیر عمیق قرار داده بود. بتهوون در شهر بن آلمان متولد شد. پدرش یوهان وان بتهوون اهل هلند بود و مادرش تبار اسلاو داشت؛ البته برخی منابع معتقدند خانواده او در اصل بلژیکی بودند.
اولین معلم موسیقی بتهوون پدرش بود. پدرش یوهان یکی از موسیقیدانان دربار بن بود. او مردی الکلی بود که سعی میکرد بتهوون را بهزور کتک، به عنوان کودکی اعجوبه همانند موتزارت به نمایش بگذارد. هرچند استعداد بتهوون بزودی بر همه آشکار شد. بعد از آن بتهوون تحت آموزش کریستین گوتلوب قرار گرفت. همچنین بتهوون تحت حمایت مالی شاهزاده (همان درباری که پدرش در آن کار میکرد) قرار گرفت.
بتهوون در سن ۱۷ سالگی مادر خود را از دست داد و با درآمد اندکی که از دربار میگرفت مسئولیت دو برادر کوچکترش را بر عهده داشت.
بتهوون در سال ۱۷۹۲ به وین نقل مکان کرد و تحت آموزش ژوزف هایدن قرار گرفت. ولی هایدن پیر در آن زمان در اوج شهرت بود و به قدری گرفتار، که زمان بسیار کمی را میتوانست صرف بتهوون بکند. به همین دلیل بتهوون را به دوستش یوهان آلبرشتبرگر معرفی کرد. از سال ۱۷۹۴ بتهوون به صورت جدی و با علاقه شدید نوازندگی پیانو و آهنگسازی را شروع کرد و به سرعت به عنوان نوازنده چیرهدست پیانو و نیز کمکم به عنوان آهنگسازی توانا، سرشناس شد.
بتهوون بالاخره شیوه زندگی خود را انتخاب کرد و تا پایان عمر به همین شیوه ادامه داد: به جای کار برای کلیسا یا دربار (کاری که اکثر موسیقیدانان پیش از او میکردند) به کار آزاد پرداخت و خرج زندگی خود را از برگذاری اجراهای عمومی و فروش آثارش و نیز دستمزدی که عدهای از اشراف که به توانایی او پی برده بودند و به او میدادند، تأمین میکرد.
شخصیت بتهوون
بتهوون بیشتر اوقات با خویشاوندان و بقیه مردم نزاع و به تلخی برخورد میکرد. شخصیت بسیار مرموزی داشت و برای اطرافیانش به مانند یک راز باقی ماند. لباسهایش کثیف و به هم ریخته بود. در آپارتمانهای بسیار به هم ریخته زندگی میکرد. بسیار تغییر مکان میداد. طی ۳۵ سال زندگی در وین حدود چهل بار مکان زندگیاش را تغییر داد. در معامله با ناشرانش همیشه بیدقت بود و اکثر اوقات مشکل مالی داشت.
بتهوون هیچگاه در خدمت اشراف وین نبود. بر این اعتقاد داشت که هنرمندان به اندازه اشراف قابل احتراماند. وِجهه او به قدری بزرگ بود که وقتی در سال ۱۸۰۹ تهدید کرد که پستی را خارج از اتریش خواهد پذیرفت، سه نفر از نجبا ترتیبات خاصی برای نگهداشتن وی در وین به عمل آوردند.
بتهوون شیوه زندگی خاصی را برای خود انتخاب کرد و تا پایان عمر به همین شیوه ادامه داد، به جای کار برای کلیسا یا دربار، به کار آزاد پرداخت و خرج زندگی خود را از اجراهای عمومی و فروش آثارش و نیز دستمزدی که عدهای از اشراف که به توانایی او پی برده بودند و به او میدادند، تأمین میکرد.
مرگ
بتهوون در سال ۱۸۲۶ دچار سرماخوردگی شدید شد. بیماری وی دیگر مشكلات جسمانی وی را كه در تمام طول زندگی با وی همراه بود پیچیدهتر كرد. بتهوون در ۲۶ام ماه مارس ۱۸۲۷ درگذشت در حالی كه دوستان نزدیك وی بر بالینش جمع شده بودند. مراسم تدفین وی با حضور حدود ۱۰ الی ۳۰ هزار نفر انجام شد.
اما همانطور که فرضیات مختلفی درباره علت ناشنوایی بتووون وجود دارد، درباره علت مرگ بتهوون هم تئوریهای متفاوتی نوشته شده است.