مدعیان از راه رسیده در صف اول!

ماجرای «مهرشاد سهیلی» نوجوانی که قبل از رسیدن به سن قانونی مدعی ثبت موسسه و فرماندهی قرارگاه بوده و با توسل به خوش باوری و کارنابلدی برخی محافل سیاسی، رسانه ای و مذهبی، در خلال فعالیت های خیریه ای و جهادی به سرعت در راه شهرت گام برداشته و فعالیت هایش شایبه برانگیز شده است، بار دیگر نشان داد که سطحی نگری و توسل به ظواهر ارزش مداری و غلبه سیاست اندیشی تا چه اندازه می تواند پیامدهای مخربی داشته باشد.

پدیده مهرشاد سهیلی البته جدید نیست و کم وبیش در تمام ۴ دهه گذشته وجود داشته. نوجوانانی مدعی که پیش از طی کردن مراحل لازم و تجربه اندوزی صرفا با توسل به سرمایه های سیاسی و البته انگیزه های بالای شخصی برای رسیدن به مناصب بالاتر و اول صف، از سرمایه اعتقادی جامعه و حاکمیت دست و دلبازانه خرج می کنند و در نهایت نیز نه تنها علیرغم ادعاهای فراوان شان کمکی به حفظ این سرمایه نمی کنند بلکه در عمل آن را به تاراج می دهند !

در مقام تحلیل باید گفت چنین افرادی علیرغم قربانی کردن اعتماد و باور مردم، خود نیز به نوعی قربانی محسوب می شوند. آن ها هر چند پیش از همه قربانی خودبزرگ بینی و خودفریبی خویش اند اما نظام تبلیغاتی سطحی نگر و سیاست محور حاکم بر نهادهای رسمی ما به سودای الگوسازی های عجولانه ، با ساده اندیشی و خوش بینی مفرط، به چنین کسانی چنان پر و بال می دهد که اول خود و سپس همان ارزش هایی که داعیه دارانه در پی تحقق آن هستند را قربانی می کند.

جمله ای که نویسنده روزنامه فرهیختگان در پایان گزارش خود درباره مهرشاد سهیلی آورده است تکان دهنده است: «او در 17 سالگی به خوبی آموخته چگونه انسان‌ها را بخرد و با خود همراه کند. کاری که در موسیان به خوبی آن را انجام داده است!»

هر چند چنین مهارت های منفی کم و بیش در همه جا قابل مشاهده است و لزوما ارتباطی با یک سبک زندگی یا باورهای سیاسی و اعتقادی خاصی در زمانه ما ندارد (زمانه ای که «پول» و ارزش های مادی حرف اول را در مناسبات اجتماعی‌ همه جوامع حتی در جامعه ای مانند جامعه ما با انواع و اقسام داعیه های معنوی می زند)، اما نمونه هایی مانند مهرشاد سهیلی به دلیل پیوندی که این روحیه با مطلوبات فرهنگی رسمی یافته است ، آسیب های جدی را متوجه همان الگوهای فرهنگی مطلوب می کنند.



پست های مرتبط

پیام بگذارید