کجپیله، بد پیله
اکران فیلم کُجپیله ساختهٔ هاتف علیمردانی، در کنار واکنشهای هنری و رسانهای، به یک پرسش حقوقی و نمادین جدی تبدیل شده است: وقتی یک اثر سینمایی در معرض تماشای عمومی قرار میگیرد و پیامهایش (صریح یا ضمنی) برداشت گستردهای از توهین یا هنجارشکنی ایجاد میکند، تکلیف دستگاههای ناظر چیست؟ در متنِ این فیلم جملهای بارها تکرار میشود . «مردان همه به فکر شکم و زیرِ شکم خود هستند» جملهای که بسیاری آن را توهینی جمعی و تخریبی علیه جایگاهِ مردان تلقی کردند و همین عبارت، با ترکیبِ گریمِ جنسیتی و ایماژهای جنسی، آتشِ واکنشها را شعلهور ساخت.
نقشِ دوگانه؛ جلوهگری یا هنجارشکنی؟
الناز شاکردوست در کجپیله نقشِ زن را بازی میکند و همزمان در قالبِ «اسد» (با گریم و پوشش مردانه) ظاهر میشود. در چند سکانس که در فضای رسانهای بازتاب یافتهاند، شخصیتِ «اسد» در تخت خواب به پایینتنهاش نگاه میکند و نماهایی که منتسب به روابط جنسیِ ایماژی میان «اسد» و همسرش (با بازی نعیمه نظامدوست) است، بهعنوان صحنههایی با بارِ ۱۸ تعبیر شدهاند. این ترکیبِ گریم متقاطع جنسیتی ایماژ جنسی جملهٔ تکرارشونده دربارهٔ «شکم و زیرِ شکم» مردان، از منظر تحلیل محتوا «پیامی» تولید میکند که فراتر از راهبرد صرفاً سینمایی تلقی میشود و برای بخشهایی از جامعه حاملِ بارِ توهینآمیز است.
از منظر نقدِ فیلمی، میتوان به خلاقیت در انتخاب روایت و بازیگری اشاره کرد؛ اما در ایرانی که معیارهای نمادین و ارزشهای عمومی نقشی تعیینکننده در بازخوانی پیامها دارند، سازوکارهای ناظر باید پاسخ روشن و مکتوبی ارائه دهند تا خطِ میان «آزمایش هنری» و «توهینِ نمادین» معین شود.
ارکانِ حقوقیِ کلیدی
مادهٔ ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات): مطابق این ماده، «هر کس علناً در انظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید… و در صورتی که عملی صورت گیرد که ذاتاً دارای کیفر نباشد ولی عفت عمومی را جریحهدار نماید، به حبس از ۱۰ روز تا ۲ ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.» این عنوانِ قانونی، در ارزیابیِ محتوای نمایشیِ عمومی معیارِ اصلیِ «جریحهدار شدنِ عفت عمومی» را فراهم میآورد. در صورت تشخیص مراجع ذیصلاح مبنی بر تحققِ مؤلفههای این ماده، امکانِ تعقیب کیفری وجود دارد.
مادهٔ ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی (اهانت به مقدسات): این ماده و مواد همجوار در بخشِ تعزیرات، توهین به مقدسات و نمادهای دینی را جرمانگاری کرده و برای آن مجازات تعیین مینماید؛ در مواردی که محتوایی بهعنوان هتکِ حرمتِ مقدسات تفسیر شود، دستگاه قضایی میتواند بهسرعت و با استناد به این مواد وارد عمل شود. (دستگاه قضایی در پروندههای مشابه، براساس این مواد ورود کرده است).
آییننامهٔ نظارت بر نمایش فیلم و صدور پروانه نمایش (مصوب ۱۳۶۱ و اصلاحات بعدی): مطابق آییننامههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نسخهٔ کامل فیلم و اطلاعات مربوط باید به ادارهٔ نظارت ارائه شود و آن اداره اختیار بررسی و صدور پروانهٔ نمایش را دارد؛ با این حال پروانهٔ نمایش «معافیتِ مطلق» از تعقیب کیفری نیست و در صورت تحقق عناوین کیفری یا اداریِ جدید، نهادهای دیگر (از جمله دادستانی و ضابطان قضایی) میتوانند ورود و تصمیمگیری کنند. (این سه مرجع قانونی ستونِ استدلالِ مطالبهگریِ حقوقی در گزارشاند.)
حواشی اخیر «عروسکِ مرضیه/مرتضی» و سیگنالِ ورودِ دادستانی
در روزهای اخیر پروندهٔ «عروسکهای موهن» (با نامهای «مرتضی» و «مرضیه») نمونهٔ روشنِ عملیِ ورودِ دستگاه قضایی به موضوعات فرهنگی بود؛ دادستانی تهران دستور شناسایی و تعقیب عوامل تولید، توزیع و تبلیغ این عروسکها را صادر کرد و پرونده بدون اغماض پیگیری شد. این پیشزمینه نشان داد که اگر جامعه یا مراجع رسمی، نمادی را توهینآمیز بدانند، قوهٔ قضائیه آمادهٔ اقدامات فوری است. الگوی این پرونده میتواند در مواجهه با آثار سینماییای که از منظر گستردهای «توهینآمیز» تلقی میشوند نیز بهکار آید.
مطالبهگریِ هوشمندانه و مسیر عملی
برای آنکه گزارشِ نقدیِ حاضر علاوه بر تحلیلِ هنری، جنبهٔ مطالبهگری حقوقی و اجرایی نیز داشته باشد، گامهای زیر پیشنهاد میشود:
۱. درخواستِ شفافسازیِ وزارت فرهنگ و ارشاد درباره معیارهای بازبینیِ صحنههای دارای گریمِ متقاطع جنسیتی یا ایماژهای جنسیِ ضمنی؛ افشای اینکه آیا این صحنهها در فاز بازبینی دیده شده یا خیر. (مستند به آییننامهٔ صدور پروانه).
۲. تقاضای پاسخِ رسمی از دادستانی درباره اینکه آیا شکایتی دریافت شده و آیا پروندهای در دست رسیدگی است. با اشاره به سابقهٔ پروندهٔ عروسکها بهعنوان سابقهٔ رویهای.
۳. پیشنهادِ تشکیلِ کمیسیونِ فنی-فرهنگی برای بازبینیِ مصادیق بهصورت فنی (مثلاً بررسیِ یک یا دو سکانس مورد اعتراض)، تا تصمیمگیری قضایی یا اداری بر پایهٔ رأیِ کارشناسی و مبتنی بر معیارهای روشن صورت گیرد. (این پیشنهاد، هم مانعِ احکامِ عجولانه میشود و هم از فشارهای هیجانی میکاهد).
بد پیلگی به هنجار های اجتماعی و فرهنگی
کُجپیله میتواند تجربهای نو در روایت باشد؛ اما وقتی جملهای که بارها تکرار میشود .«مردان همه به فکر شکم و زیرِ شکم خود هستند» در ذهنِ عموم بهعنوان توهین برداشت شود و همراه با نماهای جنسینما جلوه کند، مرزِ خلاقیت و هنجارشکنی مخدوش میگردد. در این وضعیت، ابزارهای قانونی موجود — از مادهٔ ۶۳۸ (جریحهدار کردن عفت عمومی) تا مادهٔ ۵۱۳ (اهانت به مقدسات، در موارد مصداقی) و آییننامهٔ نظارت بر نمایش — الزاماً راهحلِ آخر نیستند اما چارچوبِ رسیدگی را فراهم میآورند.