پیام قاطعیت در حراست از حقوق هستهای ایران
سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی در چهاردهم خرداد ۱۴۰۴، در سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، تنها یک موضعگیری معمولی در قبال مساله هستهای نبود. این سخنان را باید در قالب یک پیام راهبردی و چندلایه ارزیابی کرد که در آن، صنعت هستهای بهمثابه نماد «استقلال ملی»، «اقتدار علمی» و «ایستادگی در برابر سلطهطلبی غرب» بازتعریف شد. آنچه رهبر انقلاب بهروشنی ترسیم کردند، نه صرفاً تأکید بر حق غنیسازی اورانیوم، بلکه تثبیت یک چارچوب کلان برای هویت ملی-علمی جمهوری اسلامی ایران بود که در آن عقبنشینی از حقوق بنیادین، به معنای فروپاشی درونی اراده ملی قلمداد میشود.
موضوع هستهای در ایران فراتر از یک فناوری یا ابزار تولید انرژی است. از زمانی که دانشمندان ایرانی، در دل تحریم و تهدید، توانستند چرخه کامل سوخت هستهای را در خاک کشور به دست آورند، فناوری هستهای تبدیل به یک «دستاورد هویتی» شد. کشوری که نه تنها از نظر منابع انرژی غنی است، بلکه از منظر تاریخی و تمدنی، نماد مقاومت و نوآوری در برابر محدودیتهاست. در این چارچوب، غنیسازی اورانیوم دیگر فقط یک فرآیند فنی نیست، بلکه شاخصی از بلوغ سیاسی، علمی و حاکمیتی ایران بهشمار میرود.
دشمنی قدرتهای غربی، بهویژه ایالات متحده آمریکا، با برنامه هستهای ایران نیز دقیقاً از همین زاویه قابل درک است. دغدغه اصلی غرب، بهویژه پس از ناکامی در جلوگیری از پیشرفت دانش بومی در ایران، این است که استقلال علمی ایران در حوزههایی مانند انرژی هستهای، نهتنها زیرساختهای توسعه اقتصادی کشور را تقویت کند، بلکه در بلندمدت، الگوی جایگزینی برای ملتهای دیگر در برابر نظم سلطهگر جهانی ارائه دهد. از نگاه آنها، ایران تنها کشوری نیست که به فناوری هستهای دست یافته، بلکه کشوری است که با اتکا به خود، بدون وابستگی به بلوکهای قدرت، به این دانش دست یافته و حاضر به معامله حیثیتی بر سر آن نیست.
رهبر انقلاب در سخنان خود، با نقد طرحهای هستهای آمریکا، عملاً با یک زبان ساده و شفاف، سیاست «بازدارندگی نرم» جمهوری اسلامی را تقویت کردند. در دکترین دفاعی ایران، بازدارندگی تنها محدود به سلاح نیست؛ بلکه بازدارندگی علمی، توان فناورانه و عمق راهبردی دانشمحور در کنار اقتدار نظامی قرار میگیرند. وقتی جمهوری اسلامی ایران توان غنیسازی را تثبیت و بومیسازی میکند، به جهان این پیام را میدهد که ایران اهل مقاومت علمی است و در برابر امتیازخواهی یکطرفه، ایستادگی خواهد کرد.
این پیام برای افکار عمومی داخلی نیز اهمیتی دوچندان دارد. در سالهایی که مردم با فشار اقتصادی، تحریم و ناکارآمدی بخشی از ساختارهای اجرایی مواجهاند، تأکید بر دستاوردهایی مانند صنعت هستهای، بازتولید امید، اعتماد به نفس ملی و تقویت حس خودباوری است. این پیام را نه در قالب شعار، بلکه بهعنوان سندی از واقعیتهای محققشده باید تلقی کرد. مردمی که میبینند در دل تحریم و انزوا، کشور به دانشهای راهبردی دست یافته، ظرفیت بیشتری برای صبر، همراهی و امید به آینده دارند.
نکته مهم دیگر، پیام این سخنان برای نخبگان و دانشمندان کشور بود. رهبر انقلاب صراحتاً بر نقش جوانان، دانشگاهیان و پژوهشگران در بهثمر نشستن صنعت هستهای تأکید کردند. این یادآوری، نهتنها تجلیل از زحمات آنان بود، بلکه دعوتی دوباره برای ایستادگی علمی در برابر فشارهای سیاسی است. دانشمندان ایرانی بارها نشان دادهاند که وقتی اراده ملی پشت آنها باشد، محدودیت معنا ندارد. از همینروست که رهبر انقلاب از غنیسازی بهعنوان «کلید مسأله» نام بردند؛ زیرا که هم شاخص توانایی ماست، هم هدف اصلی طرف غربی برای امتیازگیری.
در کنار همه این تحلیلها، نکتهی کلیدی آن است که موضع ایران در برابر غرب، اکنون دیگر موضعی تدافعی نیست. این ایران است که حرف اول را در مذاکرات فنی میزند، ایران است که ظرفیت مهندسی هستهای دارد، و ایران است که از موضع صاحبحق و نه التماسگر، بر حقوق خود پافشاری میکند. این تغییر موقعیت، نتیجه سالها ایستادگی، شهادت، علمآموزی و عبور از بحرانهاست. اگر تا چند سال پیش، گفتمان غالب بینالمللی، ایران را بهعنوان کشوری «دارای ریسک هستهای» میدید، امروز حتی منتقدان ایران نیز اعتراف میکنند که برنامه هستهای جمهوری اسلامی، یک واقعیت برگشتناپذیر است.
بنابراین، تحلیل سخنان رهبر انقلاب در خرداد ۱۴۰۴ را باید در بستر راهبردی درک کرد؛ نه فقط بهعنوان واکنشی به فشارها، بلکه بهمثابه ترسیم نقشه راهی برای آینده. صنعتی که خون شهیدان دانشمند پای آن ریخته شده، امروز بخشی از حافظه تاریخی ملت ایران است. عقبنشینی از آن نه ممکن است، نه مطلوب، و نه خردمندانه. ایران امروز، با اتکا به دانش، ملت، و ایمان، نهتنها صنعت هستهای را حفظ کرده، بلکه آن را تبدیل به یکی از پایههای اقتدار ملی در قرن بیستویکم کرده است.