همچنان سرگردان میان فروشگاه و نمایشگاه!
سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، ۲۷ اردیبهشتماه ساعت ۲۰ به کار خود پایان داد. در این نمایشگاه که از ۱۷ اردیبهشتماه در مصلی بزرگ امام خمینی (ره) با حضور بیش از ۲ هزار و ۳۰۰ ناشر داخلی، ۴۹ ناشر خارجی، بهمدت ۱۱ روز در مصلی بزرگ امام خمینی (ره)، برپا بود، حدود ۲ هزار و ۳۶۳ ناشر داخلی در دو بخش فیزیکی و مجازی، شامل هزار و ۶۲۰ ناشر در بخش فیزیکی حضور داشتند؛ علاوه براین ۲۴۰ ناشر کودک و نوجوان، ۲۳۰ ناشر دانشگاهی و بیش از ۸۰ ناشر آموزشی در این رویداد مشارکت کردند.
نمایشگاه امسال جز چند روز تقریبا شلوغ و پرمخاطب، روزهای نسبتا خلوت و آرامی را پشت سر گذاشت (در قیاس با آن روزهای شلوغ سالهای گذشته). این درحالی است که چندین سال پیش از این، نمایشگاه کتاب لااقل به لحاظ کمیت روزهای بسیار پرشورتری را تجربه می کرد و این اقبال چیزی بود که خیلی روشن برای هر کسی که گذرش به نمایشگاه می افتاد، محسوس بود.
با این حال اما نه آن اقبال نشانه موفقیت نمایشگاه بود و نه این بی رمقی نشانه شکست نمایشگاه کتاب است. مساله اینجاست که از چه زاویه ای به نمایشگاه بنگریم و این توفیق و شکست را چه چیزی بدانیم!
نکته این است که نمایشگاه کتاب تهران همواره میان اینکه فروشگاه کتاب باشد یا نمایشگاه کتاب سرگردان بوده است. متاسفانه اکثریت قریب به اتفاق ناشران با رویکرد فروشگاهی در نمایشگاه حاضر می شود. توفیق یا عدم توفیق برای آنها نیز در میزان فروش کتاب ها و برخورداری از درآمد ریالی از این عرضه مستقیم و بی واسطه به خریداران کتاب است.
البته هستند ناشرانی که صرفا نگاه فروشگاهی به این عرصه ندارند، برخی حتی پارا فراتر گذاشته و برای حمایت از کتابفروشی های محلی از حضور در نمایشگاه صرف نظر می کنند. در این میان ناشران بزرگی هم دیده می شوند که سالهاست چنین رویکردی را در پیش گرفته اند. هرچند که بعید است این عدم حضور کمکی به سرپاماندن کتابفروشی های محلی کند. کتابفروشی هایی که به دلیل برخورداری از شکل سنتی توزیع کتاب، نمی توانند در برابر شکل های جدید که سریع تر و ارزانتر کتاب را به دست مخاطب می رسانند، مقاومت کنند. بنابراین سال به سال بنیه این کتابفروشی ها ضعیف شده و رفته رفته کرکره آنها پایین می آید.
شاید بهتر باشد این ناشران با حضور در نمایشگاه و با تمرکز روی برنامه های جنبی و فرهنگی نمایشگاهی هم به رویکرد و رسالت خود پایبند باشند و هم از فرصت های فرهنگی و تبلیغاتی نمایشگاهی بهرهمند شوند. این کاری است بسیاری از ناشران بزرگ امسال با قوت در برنامه خود قرار داده بودند. هرچند که بسیاری از آنها از فروش نمایشگاهی نیز غافل نشده بودند و حتی این برنامه ها را فرصتی برای بهرهمندی از فروش بیشتر کرده بودند. برای نمونه اغلب ناشران بزرگ فرصتی برای دیدار اهالی قلم و مخاطبان برقرار کرده و جلسات رونمایی و امضای کتاب برگزار می کردند. ایده ای که از گذشته تا امروز همواره به استقبال بهتر مخاطبان کمک کرده است. در این میان چهره های نامدار هم کم نبودند که صف های بسیار طولانی در جلوی غرفه ها به وجود آوردند. همانند حضور فاضل نظری در نشر سوره و یا فردوسی پور در نشر چشمه و یا در اقدامی جالب که بهنوش طباطبایی و نرگس آبیار با امضای کتاب سووشون سیمین دانشور برای مخاطبان حسابی سوژه رسانه ها شدند!
نمایشگاه امسال هم تمام شد، البته با گشودن یک چشم انداز خوش بینانه برای علاقمندان حرفه ای حوزه کتاب. شاید این چشم انداز حاصل سیاستگذاری های درست فرهنگی نبوده و به صورت ناخود آگاه شکل گرفته باشد، اما با این حال نمی توان منکر آن شد. روزگاری تخفیف های نمایشگاهی یکی از عوامل استقبال علاقمندان کتاب از غرفه ناشران بود، اما در این روزها که نه تنها اطلاعات تولید انتشار کتابها بسیار قبل از نمایشگاه به دست علاقمندان می رسد و برخی فروشگاه های اینترنتی تخفیف های بسیار بهتری برای خرید می دهند، شرایط طوری شده که ناشران و برگزار کنندگان مجبورند برای رونق گرفتن نمایشگاه به سراغ برگزاری برنامه های فرهنگی و جنبی بروند. جلساتی همانند رونمایی کتابها نشست های نقد و بررسی کتابهاُ نشست های موضوعی در حوزه کتا و یا برنامه های دیدار مخاطبان با مولفان و... این برنامه ها در سالهای دور همواره حضوری کمرنگ داشتند اما امسال پر رنگ تر از همیشه برگزار شدند و حتی برخی ناشران نو آوری هایی نیز در برگزاری های آنها تدارک دیده بودند و امیدواریم در سالهای آینده به یکی از ارکان اصلی نمایشگاه کتاب بدل شده و آن را از وجه فروشگاهی اش دورتر دورتر کند.