نگهداری حیوانات خانگی امری غیراخلاقی است


ابتدا یادداشت یاداور می‌شویم که عنوان یادداشت شاید خیلی تند و مستقیم و حتی خدای نکرده به نظر برخی هم میهنان زننده به نظر برسد. شاید بهتر بود از عنوان ملایم‌تری مانند سخنی با حامیان نگهداری حیوانات خانگی یا چرا نباید با نگهداری حیوانات خانگی موافق باشیم، استفاده می‌شد. ولی در واقع عامدانه این عنوان انتخاب شد تا حساسیت و باز خورد بیشتری در بین این دوستان پیدا کند. به هر حال در ماه‌ها و هفته‌های اخیر باز هم شاهد بحث‌های داغ نگهداری حیوانات خانگی و حمایت از انها و در کنار ان متاسفانه وقوع سیلاب‌های فراوان و یا خشک شدن 95 درصدی دریاچه ارومیه و... در نقاط مختلف ایران و البته بحث‌های حجاب و اقتصاد و معیشت و تحریم و اکراین و تورم جهانی و گرم شدن دنیا و... بودیم. ظاهرا همه این بحث‌ها با هم ارتباطی ندارند ولی اگر عمیق تر به انها نگاه کنیم همگی انها بنوعی به هم مرتبط هستند و در این یادداشت بدنبال تبیین هر چند تیتر وار این ارتباط هستیم.

اما قبل از ترسیم محورهای اصلی مخالفت با نگهداری از حیوانات اهلی لازم به یاداوری نیست که متاسفانه در سال‌ها اخیر بدلیل سیاست‌زدگی در بسیاری از مسایل کارشناسی و ارتباط دادن نظرات مستقل و صرفا علمی کارشناسی به نزدیکی یا دوری از فلان نحله فکری سیاسی یا رسانه‌ای و یا مسئولان اجرایی صحبت کردن مستقل و بیطرف از مثلا دلیل مخالفت با نگهداری از حیوانات خانگی بسیار مشکل شده است. امید است دوستان صبوری کنند و بدون هر گونه پیش داوری یا مرتبط کردن بحث با سیاست یا مسایل دیگر فقط به انتقادات و استدلالات اورده شده توجه نمایند. با این توضیح اجازه بدهید که به عنوان محور اول و اصلی دلیل مخالفت ودر زاویه‌ای کاملا متفاوت به نگهداری حیوانات اهلی بپردازیم و با احترام به دارندگان حیوانات اهلی که شاید هرگز مسئله را از این زاویه ندیدند نگهداری از حیوانات اهلی را عملی بسیار غیر اخلاقی و غیر انسانی بدانیم. قطعا خوانندگان محترم بخصوص اگر صاحب یا حامی حیوانات باشند از این گفته ناراحت می‌شوند ولی از حضور این عزیزان اجازه می‌خواهم که دلایل غیر انسانی و غیر اخلاقی بودن ان را توضیح دهم.

همانطور که می‌دانیم اساس نزدیکی و تعامل‌گونه انسان با حیوانات بر اساس استفاده و نیاز انسان به حیوانات شکل گرفته. زمانی که انسان اولیه شکارچی بود به شکار حیوانات برای تغذیه یا ساخت ابزار شکار از استخوان‌های انها می‌پرداخت. زمانی که انسان به یکجانشینی و کشاورزی و اهلی کردن حیوانات رو اورد به فکر استفاده از پوست و گوشت و شیر و خدمات انها مانند باربری و سوارکاری و پوشش و... انها بود و بعدا با اهلی کردن حیواناتی مانند سگ( که در واقع همان راسته‌ای از گرگ‌ها بودند) و گربه پرداخت تا در واقع با استثمار و به برده کشیدن انها در نگهداری از گله‌های خود یا خلاص شدن از دست موش‌های مزاحم در خانه‌ها و انبار غلات خود از حضور سگ و گربه و حتی پرندگان شکاری و پیغام بر و... استفاده کند. پس می بینید که اساس نزدیکی انسان استفاده و استثمار حیوانات بوده هست و با نهایت تاسف باید بگوییم هر چند در دنیای امروز استفاده از برخی از این حیوانات مانند سگ و گربه و اسب کارکرد گذشته خود را از دست داده ولی بشر مدرن امروزی که ما باشیم متاسفانه استفاده‌ای بس غیر اخلاقی تر و غیر انسانی تر از انها را در پیش گرفته و ان همان استفاده از این حیوانات مظلوم و زبان بسته برای سرگرم کردن ما و لذت بردن ما از رفتار بامزه! انها و پر کردن اوغات فراغت و در یک کلام یک اسباب بازی برای ما و فرزندان ما و حتی در مواردی پاسخ به نیاز برخی از ما برای تحکم و ریاست و کمبودهای احتمالی عاطفی که در زندگی داشتیم شده اند.

آیا غیر اخلاقی نیست که این موجودات دوست داشتنی را به صرف اینکه موجبات تمدد اعصاب ما و اسایش روان یا سرگرمی ما و پر کردن خلا تنهایی ما می‌شوند انها را از زیستگاه طبیعی خود خارج کنیم و انها را به انقیاد و اطاعت خود در خانه‌ها و اپارتمان‌های کوچک در اوریم و قلاده‌ای به انها ببندیم و تلاش کنیم انها را مانند ما انسان‌ها تربیت! کنیم تا مطابق میل ما رفتار و نشست و برخاست (گردش با قلاده در دست ما) کنند و یا انها را ساعت‌ها در قفسی در خانه یا ماشین خود در زمستان و تابستان محبوس کنیم تا با خیال راحت به سینما و خرید و رستوران و سوپر برویم و هر زمان نیاز به عشق! و علاقه ! انها داشتیم و وقت داشتیم با انها بازی کنیم و از همه بدتر و غیر انسانی تر بخاطر راحتی خودمان صدها دلار یا میلیون‌ها تومن خرج کنیم تا انها را عقیم کنیم چون اگر این عمل جراحی را نکنیم نگهداری انها برای ما انسان‌های خود مرکز نگار سخت! می‌شود؟

همیشه سوالی را از دوستان نزدیک خودم که دارای سگ و گربه خانگی هستند و به اندازه کافی نزدیک هستیم که به خود اجازه این سوال را از انها مطرح کنم می‌پرسم که ایا حاضرید حتی 5 درصد این اعمال جراحی و بگیر و ببند و محرومیت‌هایی که برای حیوانات خانگی خود انجام می‌دهید در مورد خود شما یا فرزندانتان انجام شود؟ قطعا خیر و حتی بسیاری از انها حتی مطرح کردن یا تصور اینکه خدای نکرده این بلایا سر فرزند انها بیاید را توهینی به خود می‌دانند! ولی ما انسانها چه راحت به خود حق می‌دهیم که این بلایا را برای اسایش و ارامش و سرگرمی خود بر روی این موجودات بی زبان بیاوریم. و از ان جالبتر این دوستان در مقام دفاع می‌گویند عوضش این سگ و گربه ما خوشبخته که با ما زندگی می‌کنه و نه نگران غذا هست و نه نگران سرپناه! این هم با احترام نهایت غرور و خودخواهی نوع بشر است. نوع انسان خردمند که ما باشیم حداکثر 150 هزار سال است که بر روی زمین پدیدار شده و ما انسان خردمند فقط 50 یا 60 سال هست که بصورت گسترده در قبال غذا این موجودات را برده وار به ابزار سرگرمی خود ( مانند دلقکان دربار قاجار) تبدیل کردیم در حالیکه جانداران از انواع مختلف و از جمله سگ‌سانان و گربه سانان و پرندگان و.... صدها یا حداقل میلیون‌ها سال بر روی کره زمین زندگی می کردند و بدون ما توانستند خود را سیر کنند و برای خود لانه و قلمرو و خانواده و نسل بسازند و اصولا اگر تعداد سگ‌ها و گربه‌ها و حتی پرندگان در شهرها زیاد شده است نتیجه همین دخالت غیر طبیعی ما انسان‌ها در چرخه طبیعت و زیست انها و سایر جانوران است.

اصولا اگر این منطق که چون ما به انها غذا می‌دهیم پس انها خوشبخت هستند پس داشتن غلام و کنیز و برده و تبدیل پسران به خواجگان از سوی طبقه خان و ارباب و حاکم هم قبحی نداشته و انها هم عمل غیر انسانی و غیر اخلاقی انجام نمی‌دادند چون به این بی سرپناه‌ها و گرسنگان! غذا و لباس و مسکن می‌دادند! می‌بینید که تا چه اندازه ما بدون اینکه خود متوجه باشیم می‌توانیم خشن و بی رحم باشیم؟! دوستانی هم که می‌فرمایند که سگ‌ها و گربه‌ها و حیوانات خانگی خودشان دوست دارند که به انسان نزدیک باشند دیگر عذر بدتر از گناه است و حکایت همان جوجه‌های ماشینی و بره‌ها و توله‌های سگ‌هایی است که در بدو تولد از مادرشان جدا شدند و به تصور اینکه ما انسان‌ها مادر انها هستیم بصورت غریزی بدنبال ما می‌ایند. این حیوانات قطعا شاید ندانند که ما مادران انها نیستیم و غریزی به ما وفادار می‌شوند ولی ما انسان‌های خردمند که می‌دانیم داستان چیست!

اما حالا یقینا بسیاری از دوستان از نویسنده انتقاد دارند که حالا مگر مشکل ما فقط حیوانات خانگی است یا حالا مگر نگهداری این حیوانات به کسی ضرر می‌زنه یا جای کسی را تنگ کرده و... در پاسخ صریحا می‌گوییم که بله! جای شما و ما و خود جانوران و خود سگ‌ها و گربه‌ها و همه آرمان‌هایی که عموما شما و ما به ان اعتقاد داریم را تنگ کرده. حتما خواهید پرسید چگونه؟ همگی ما در همین هفته‌های اخیر متاسفانه شاهد سیلاب‌های ویرانگر در ایران خودمان یا اتش سوزی‌های گسترده جنگل‌ها در اروپا و کالیفرنیا و یا خبر تاسف بار خشکی 95 درصد دریاچه ارومیه یا باتلاق گاو خونی و سفره‌های زیر زمینی که میلیون‌ها سال زمان برده تا تشکیل شود بودیم که خیلی از رسانه‌ها و کارشناسان داخلی با دنباله روی از رسانه‌های جهانی در امریکا و اروپا گرم شدن کره زمین را متهم اصلی این پدیده‌های طبیعی فرض و اعلام می‌کنند ولی از انجا اکثریت قاطعی (طبیعتا نه صد درصد) از حامیان حیوانات خانگی و حیات وحش همچنان از ارمان‌ها و اخلاقیات (به غایت حق و زیبایی) مانند حفظ محیط زیست یا جلوگیری از گرم شدن کره زمین و حتی ضد جنگ بودن در هر جایی(مانند اکراین) و حمایت از فقرا و گرسنگان در دنیا و کشورها و اقشار فقیرتر و حمایت از حیات وحش و چرخه‌های طبیعی آن و.... هم حمایت می‌کنند. در محور دوم یادداشت می خواهیم استدلال کنیم نگهداری حیوانات خانگی عملا نقض غرضی است که عملا در نهایت به ضرر همه این آرمان‌های زیبا و خود حیات وحش و کره زمین می‌انجامد.

قطعا نویسنده می‌داند که ادعایی بزرگ و از نظر بسیاری از خوانندگان بی ربط را مطرح می‌کند. نگه داشتن سگ و گربه خانگی چه ارتباطی به این مسایل دارد؟! ولی لطفا صبوری کنید و اجازه بدهید مستدلات خود را بیان کنیم و بعد قضاوت کنید. ابتدا باید بدانیم که بحث گرم شدن اقلیم کره زمین تنها یک فرضیه و نظریه است و ثابت نشده و به اعتقاد نگارنده که بر دلایل صدها دانشمند و مراکز تحقیقاتی و مقالات اقلیم که موافق این نظریه نیستند مستند است، بیشتر از اینکه مبنای علمی داشته باشد مبنای سیاسی دارد. اما دولت‌های اروپایی و حزب دمکرات و ایالات دموکرات مانند کالیفرنیا یا نیویورک در امریکا که حتی یک قطره نفت وگاز ندارند سال‌ها است ( به طور مشخص از تحریم نفتی غرب توسط اعراب در 1973) بدنبال بیرون کردن سوخت‌های فسیلی از چرخه اقتصاد جهانی هستند. چون با این کار هم نقش کشورهای نفت خیز دنیا و خاورمیانه را بی‌اهمیت‌تر می‌کنند و هم احزاب رقیب را که بر حمایت ایالات نفت خیز متکی است تضعیف می‌کنند و البته هم صنعت انرژی‌های جدید را که در ان سرمایه‌گذاری عظیمی کرده و پیشرو هستند مانند انرژی اتمی در دهه هفتاد میلادی و جدیدا انرژی فعلا گران باد و خورشید و خودرو برقی را رونق دوپینگی می‌دهند.

اما برای پیشبرد این استراتژی کلان نیاز به یک دلیل اقناع کننده ظاهرا بسیار علمی با پوشش رسانه‌ای سنگین یعنی همین نظریه گرم شدن کره زمین دارند! ( رسانه‌های طرفدار پر است از اخبار حوادث ناگوار طبیعی بر روی کره زمین که در نهایت ان را به مصرف نفت و گاز ارتباط می‌دهند!). اما نویسنده که چندین ده سال است از عمر خود را بر روی تحقیق مسایل زیست محیطی در ایران و خارج از ایران صرف کرده و همانطور که گفته شد می‌تواند صدها دانشمند و منبع و رفرنس علم اقلیم به شما معرفی کند که نظریه گرم شدن کره زمین (به خاطر فعالیت انسانی) را رد می‌کنند برای شما استدلال می‌کند که بحث خشک شدن دریاچه ارومیه یا سیلاب‌ها و طوفان‌ها و سوختن جنگل‌ها هیچ ارتباطی با گرم شدن کره زمین ندارد. اینها از خصوصیات جو و ذاتی کره زمین برای میلیاردها سال بوده است. (دره گراند کانیون که توسط رودخانه کلورادو حفر شده بیش از یک میلیارد سال عمر دارد! یعنی این رود صدها میلیون سال در ان جاری بوده. گاهی پر اب تر و گاهی کم اب). اصلا دوستان بروند داده‌های پایگاه‌های هواشناسی از بدو تاسیس در حوزه ابریز دریاچه ارومیه یا خوزستان و حوزه رودهای کارون و دجله و فرات و حتی رودخانه‌های شمال چین یا غرب امریکا که شدیدا با کمبود اب مواجه هستند را ببینید. در تمام داده ها هیچ کمبود معنا داری از بارش در طول ده‌ها سال یا افزایش شدید میانگین دمای هوا در این حوزه‌ها در قیاس با میانگین بلند مدت نمی‌توانید تشخیص دهید. گاهی خشکسالی داشتیم و گاهی تر سالی. ولی میانگین بلند مدت تغییر اساسی نکرده. مثلا حوزه ابریز دریاچه ارومیه یا زاینده رود یا خوزستان اصلا کمبود بارندگی معناداری را در این50 سال اخیر با توجه به میانگین بلند مدت بارش شاهد نبوده یا شهر اهواز هنوز رکورد گرمای 1346 خود را نشکسته و حتی همین سیلاب دردناک امامزاده داوود در 68 سال پیش بسیار بزرگتر تکرار شده بوده!

پس خوانندگان خواهند پرسید چرا در شهرهای بزرگ مانند تهران دیگر مانند کودکی کمتر شاهد برف و یخ و سرما هستیم؟ می‌توانید عنوان جزایر گرمایی را در اینترنت جستجو کنید تا دلیل ان را بیابید. خلاصه ان این است وقتی سطح دریافت انرژی خورشیدی در شهرها به دلیل پوشش بسیار بالای اسفالت و سیمان وافزایش چند برابری سطح ابعاد ساختمان‌ها شدیدا افزایش می‌یابد انرژی گرمایی بسیار بیشتری بخصوص در زمستان جذب می‌شود و هنگام شب ازاد می‌شود و وقتی در کنار ان زندگی و مصرف سوخت و برق و گاز و خودرو میلیون‌ها یا صدهای هزار نفر در نقاط شهری را کنارش بگذاریم همین می‌شود که کمتر شاهد برف و سرما در سطح شهر تهران یا کلا مناطق شهری و مسکونی در نیم‌کره شمالی هستیم ولی در کوه‌های توچال که در جوار تهران است تفاوت محسوسی در نمودار میانگین تاریخی از نظر بارش برف و سرما نمی‌بینیم. یا چرا دریاچه ارومیه متاسفانه خشک شده است؟ جواب ساده است. استفاده بی مهابا از ذخایر ابی بدلیل رشد شدید جمعیت در حوزه ابریز دریاچه ارومیه و همه حوزه‌های ابریز مشابه. از شمال چین تا غرب امریکا و مصر و اتیوپی و از بیابان‌های نیمه خشک سوریه و اردن تا استرالیا و هند و حتی برخی مناطق برزیل و ارژانتین. بزبان ساده دومین چالش بزرگ کره زمین حداقل بعد از انقراض دایناسورها ( به دلیل احتمالی سقوط شهاب سنگ در 160 میلیون سال) که شناخته شده است همین بحث افزایش شدیدو انفجاری گونه انسان در 60 سال اخیر از حدود دو میلیارد نفر به هشت میلیارد نفر است که در مقیاس عمر کره زمین تاثیر و سرعتی به همان نسبت اثر سقوط شهاب سنگ غول اسا دارد. تمام مشکلاتی که بشر در دنیای امروز با ان روبروست نه مشکلات اقلیمی بلکه مشکلات ناشی از این افزایش شدید و بهمن وار جمعیت و همزمان پیشرفت تکنولوژی و مصرف و تولید مواد کشاورزی است.

اقلیم کره زمین تغییر نکرده انچه تغییر کرده همین افزایش شدید انسان است که نتیجه آن رفتن انسان به داخل حریم مسیل‌ها و رودها و جنگل‌ها و گسل‌ها و مسیر طوفان‌های تیفون و هاریکان(هزاران هزار برج در تایوان و هنگ کنگ و فیلیپین و چین و ویتنام یا میلیون‌ها ویلای جدید در فلوریدا که خانه هاریکان است!) است. وقتی تمام سفره های آب زیرزمینی اطراف دریاچه ارومیه با چاه عمیق تبدیل به مزرعه سیب و انگور می‌شود یا رودهای منتهی به دریاچه بسوی شهرها اطراف دریاچه برای تامین آب بسته می‌شود هر چند از نظر اقلیمی میزان بارش در این حوزه مطابق هزاران سال پیش ادامه داشته ولی دریاچه خشک می‌شود. وقتی تمام آب‌های جاری و عمیق استان کرمان یا هلیل رود یا اصفهان و یزد برای کشت و صادرات پسته و هندوانه و برنج و جالیز یا صنایع سنگین مس و سنگ اهن و سیمان و فولاد و کاشی و ..مصرف می‌شود طبیعی است که جازموریان و زاینده رود و باتلاق گاو خونی و رود میناب خشک می‌شود یا قادر به تامین اب مورد نیاز مانند هزاران سال گذشته نیست. وقتی در زمان دولت معجزه هزاره تصور می‌کنیم مهمترین وظیفه سازمان ملی برنامه و بودجه بستن دست‌های مدیران اجرایی برای پخش پول به سلیقه شخصی خودمان است و پس ان را تضعیف و معاونت خودمان می‌کنیم و نمی‌دانیم وظیفه سازمان برنامه بسیار بزرگتر و ملی تر از بستن دست من مدیر اجرایی یعنی بحث ملی امایش سرزمین یعنی تعیین و طراحی این قانون که مثلا فولاد مبارکه نباید از بندرعباس به اصفهان منتقل بشود، است نتیجه وضعیت امروز محیط زیست و کشاورزی و .... ایران است.

ما این بحث‌ها چه ارتباط علمی و کارشناسی با نگهداری سگ و گربه خانگی دارد. ارتباطش این است که وقتی گونه ما انسان‌ها در 60 سال اخیر چند برابر شدیم و به 8 میلیارد نفر رسیدیم و با توجه به بالا رفتن رفاه و درامد و تولید همین هشت میلیارد نفر حداقل به اندازه 18 میلیارد نفر در شصت سال پیش مصرف اب و کشاورزی و صنعت دارند، حالا ما انسان‌ها نه تنها خود زیاد شدیم بلکه به خاطر میل بی پایان به اسایش و ارامش و لذت و سرگرمی خود همانطور که در تهران و ایران و خاورمیانه و غرب امریکا علاوه بر دوش اب هر روزه استخر خانگی هم می‌سازیم همچنین به سرعت و به شدت شروع به نگهداری حیوانات خانگی که مصرف اصلی انها گوشت قرمز و مرغ هست کرده ایم. گاو و گوسفند و مرغ و ماهی پرورشی از کجا باید تولید شود؟ از تغذیه ذرت و علوفه و جو و.... نتیجه را داریم می بینیم. بشر در مقیاس عظیم علاوه بر مصرف بی مهابای محصولات کشاورزی خود باز هم زمین‌های جنگلی و مراتع و زیستگاه طبیعی حیوانات وحش بیشتری را برای تامین تغذیه حیوانات خانگی خود به زیر کشت می‌برد. زمین زیر کشت بیشتر نیاز به اب بیشتر دارد. برای اب بیشتر هجوم به سفره‌های زیرزمینی اب و اب‌های جاری در کل زمین تشدید می‌شود چون می‌صرفد!

سدهای عظیم در ترکیه و چین و هند و اتیوپی و بالادست رودهای جنوب و جنوب شرق اسیا و امریکا جنوبی وغرب امریکا و خاورمیانه و ... ساخته می‌شود. چاه‌های عمیق تتمه سفره‌های زیرزمینی ایران و مناطق خشک و نیمه خشک را که برای میلیون‌ها سال به توازن رسیده بودند را خالی می‌کنند. رودها خشک می‌شود. بشر واردحریم مسیل سیلاب‌ها و رودخانه‌ها و گسل‌ها و جنگل‌ها و مسیر طوفان‌های تیفون و هاریکان و زیستگاه حیوانات وحشی می‌شود و خانه و ویلا و مزرعه و مجتمع توریستی و سیاحتی و.... می‌سازد. کل تاسیسات امازاده داود یا میدان و بازار تجریش و... روی مسیل سیلاب‌های طبیعی ساخته شده است. و در یک کلام وقتی منابع محدود و کم می‌شود انجاست که جنگ‌ها چه داخلی (مانند سوریه) چه خارجی ( مانند اکراین ) برای تصاحب بیشتر منابع زیر زمینی و رو زمینی مانند تنش‌ها ابی بین ایران و عراق و ترکیه و سوریه و مصر و اتیوپی و تایلند و چین و..... تشدید می‌شود.

شاید هنوز دوستان از تاثیر ابعاد فاجعه بار افزایش شدید جمعیت در 60 سال اخیر در کره زمین که با میل بی‌پایان و جدید نگهداری از حیوانات خانگی بصورت فاجعه امیزی تشدید شده تصویر روشنی نداشته باشند. برای توضیح بیشتر فقط برای اینکه درک بهتری از ان چه با ان روبرو هستیم به نمونه چین می پردازیم. جالب است که بدانید ده سال پیش در سرتاسر چین فقط دو تا سه میلیون حیوان خانگی نگهداری می‌شد. ولی ظرف دهسال اخیر بدلیل افزایش ثروت مردم چین و اینکه داشتن حیوان خانگی به اشتباه در چین و بسیاری از نقاط دنیا سمبلی از پیشرفت و مدرنیته و تجمل و زندگی زیبا و موفق محسوب می‌شود تعداد جمعیت حیوانات خانگی که 90 درصد سگ و گربه هستند به صد میلیون رسیده. و جالب است که بدانید 90 درصد صاحبان این حیوانات خانگی در چین دختران طبقات مرفه چینی زیر سی سال هستند که بهترین و مرغوب‌ترین خدمات و گوشت و تغذیه را برای حیوانات خانگی خود فراهم می‌کنند و پیش‌بینی می‌شود که این تعداد تا ده سال اینده به سیصد میلیون برسد! تمام دوستانی که حیوانات خانگی سگ و گربه نگه داری می‌کنند حداقل قبول دارند یک حیوان خانگی براحتی برابر یک انسان بزرگسال در اسیا و افریقا می‌تواند مصرف گوشت داشته باشد. نتیجه این شده است که در ظاهر رشد جمعیت چین در ده سال اخیر متوقف شده ولی رشد جمعیت سگ‌های خانگی در چین دو رقمی شده و هر روز سریعتر افزایش می‌یابد و در نهایت در چین امروز تنها واردات گوشت خام و مرغوب وارداتی مخصوص سگ وگربه در ده سال اخیر 6 برابر شده است و در حالیکه اقتصاد چین در همین سالها فقط 5 تا 6 درصد رشد داشته ،صنعت غذا و نگهداری از حیوانات خانگی در چین سالی 35 تا 40 درصد رشد داشته و چرخش اقتصادی بازار حیوانات خانگی چین از کمتر از یک میلیارد دلار در سال 2014 به بیش از 70 میلیارد دلار ( یعنی حتی بیشتر از صادرات نفت ایران بدون تحریم) در ده سال بعد افزایش می یابد. چین را فقط به عنوان نمونه ذکر کردیم. این یک ترند جهانی است. در طبقه مرفه تمام کشورهای اسیایی و در حال توسعه و حتی هند و افریقا و خاورمیانه و از جمله ایران همین ترند را می‌بینیم و متاسفانه این ترند حتی در کشورهای توسعه یافته بعد از کرونا و قرنطینه و کمبود سرگرمی خانوارها تشدید شده و تعداد سگ و گربه خانگی براحتی به بیشتر از یک میلیارد تا دو میلیارد رسیده. تغذیه همه انها هم با گوشت است و طبیعی است که در این وضعیت که تعداد گربه‌های خانگی به 500 میلیون رسیده ولی تعداد گربه سانان در حیات وحش مانند همان ببر مازندران یا یوزپلنگ اسیایی و ایرانی بدلیل محدود شدن زیستگاه‌های طبیعی و سخت شدن شکار به زیر چند ده هزار در کل کره زمین رسیده.

پس می‌بینید که به غیر از بحث اخلاقی دوستانی که از نگه داشتن حیوانات خانگی حمایت می‌کنند عملا دارند نقض غرض می‌کنند و غیر مستقیم به تخریب زیستگاه‌های حیات وحش کمک می‌کنند. عملا به خشک شدن منابع اب‌های زیرزمینی و رو زمینی در سرتاسر دنیا کمک می‌کنند. عملا در گران شدن بیش از پیش محصولات کشاورزی برای همه مردم دنیا و بخصوص اقشار و کشورهای فقیر تر و البته تغذیه حیوانات باغ وحش‌ها سهیم هستند. عملا در نزاع‌های بین‌المللی مانند دعوا بر سر سد سازی‌ها در دنیا و یا تصاحب زمین‌های مرغوب کشاورزی مانند اکراین سهیم هستند. شاید برای این دوستان قابل تصور نباشد که غذا دادن به گربه‌های خیابان‌های شهرهای ایران را عملی اخلاقی می‌دانند در بسیاری از تفرجگاه‌ها و پارک‌ها و دریاچه‌ها و شهرها امریکای شمالی و اروپا تابلوهایی مشاهده می‌کنید که اکیدا تغذیه حیوانات یا پرندگان را اکیدا ممنوع کرده و در برخی موارد حتی جریمه دارد. چرا؟ چون هر اندازه حمایت از حیات وحش ارزشمند و انسانی است ولی تجربه ثابت کرده مانند همان بحث یارانه و سوبسید در اقتصاد به برخی اقشار و اصناف ورود انسان و انتخاب انسان برای تغذیه برخی جانوران باعث نابودی اکو سیستم حیات تعداد بسیار بیشتری از حیوانات دیگر می شود.

طنز تلخ داستان این هست که نگهداری میلیاردی سگ و گربه در نهایت موجب می‌شود که حالا تمام کشور ایران خوشحال باشد که پیروز( توله یوزپلنگ ایرانی) دارد رشد می‌کند. چون امیدوار است که تعداد انها از ده مورد بیشتر بشود و پیروز وقتی یوزپلنگ خوبی و درستی و رعنایی است که بتواند مطابق غریزه خود عمل کند و اهوان و غزالهای کویر مرکزی ایران را بیشتر شکار کند تا نسل یوزپلنگ‌های ایرانی بیشتر شود. فقط تصور کنید که اگر اهوان و غزال‌های دشت مرکزی ایران تشکلی داشتند چه اندازه نامه اعتراض امیز می‌نوشتند که چرا بدنبال افزایش شکار کننده‌های بچه‌های ما هستید! داستان پیروز را اوردیم تا یاداور شویم بهترین جایگاه انسان در مورد حیوانات همان احترام به زیستگاه و غریزه و حفظ تعادل طبیعی بین آنها است نه به بردگی کشاندن انها و به هم زدن چرخه زندگی انها. همانطور که هیچ خرس و شیر و یوزپلنگ و گرگ و قوچ و اهویی دوست ندارد که انسان وارد زیستگاه و قلمرو و لانه انها شود ما انسان‌ها هم ضمن احترام به حریم انها باید به مادر طبیعت احترام بگذاریم. سگ‌ها و گربه‌ها برای زندگی در طبیعت ساخته شده‌اند نه برای زندگی در خانه‌ها و اپارتمان‌ها ما و وسیله لذت و سرگرمی و بازیچه و دست اموز شدن ما.

با عرض معذرت برای طولانی شدن یادداشت ولی قبول می فرمایید که پرداختن و جمع کردن چنین بحث‌های گسترده‌ای در چند پاراگراف کار دشواری می‌باشد. از انطرف برای دوستانی که صبوری کردند و تا اینجا با ما همراه بودند قطعا سوالات بسیاری مطرح می‌شود و بسیاری انتقادات هم می‌تواند وارد شود. شاید بزرگترین انتقاد می‌تواند این باشد که خوب. تا به حال که عامل همه نابسامانی‌ها تقصیر خود مردم بوده ولی حالا ما می‌گوییم مشکلات گرانی و کمبود وجنگ و سو مدیریت و در کشور و دنیا تقصیر حیوانات زبان بسته است. مرحبا! ولی خدمت دوستانی که چنین برداشت می‌کنند عرض می‌شود که پیغام و هدف اصلی این یادداشت نه در مورد مقصر بودن حیوانات خانگی یا مردم بلکه به مبحث بسیار مهمتری می پردازد. و ان مغفول بودن اخلاق گرایی واقعی و منطق و علم‌گرایی واقعی حتی از سوی بسیاری از اساتید مسلم مباحث اخلاقی و منطقی و علمی است. بسیار ساده است که تبلیغ اخلاق یا منطق یا علم کنیم ولی وقتی به پای عمل می‌رسد که متاسفانه شاهد کوتاهی‌ها و در واقع بد دانشی های بسیار هستیم. نگارنده این سطور انقدر خام ویا بی توجه نیست که نداند بسیاری از مشکلاتی که ذکر ان رفت ناشی از سو مدیریت ها و انتخاب اشتباه استراتژی‌ها و ندانم کاری‌ها در سطح برخی مسئولان و سیاستمداران ایرانی و دنیا است. ولی هدف این نوشته این بود که برای حل بسیاری از مشکلات چه کوچک و در مقیاس کشورها و چه بزرگ در مقیاس جهانی نیاز به یک تغییر رویه اساسی در نحوه نگرش ما به دنیا و اطراف و رعایت دقیق و عملی مسایل اخلاقی و منطقی و علمی است. ما که طرفدار شدید حمایت از حقوق حیوانات خاگی هستیم باید در عمل و در زندگی خود هم به حریم و قلمرو این حیوانات یا رود و مسیل و جنگل و گسل و ... احترام بگذاریم نه اینکه در به بند کشیدن و نگهداری این موجودات بسیار غیراخلاقی عمل می‌کنیم و صرف اینکه این حیوانات را پناه دادیم یا تغذیه می کنیم توجیهی برای به بند کشیدن و محروم کردن انها از زندگی و مواهب الهی مانند تنازع و تداوم بقا در طبیعت خودشان می دانیم. و همین نمونه به بسیاری از مشکلات جوامع ارتباط پیدا می‌کند.

به عنوان نمونه اگر به معنی واقعی کلمه اخلاق گرا بودیم تمام زندگی سیاسی و مواضع خود را در ضدیت با غرب و مشکلات جوامع غربی تعریف نمی‌کردیم ولی در عمل خود یا فرزندان را برای کار و تحصیل و زندگی و درمان پشت سر هم به گرانترین دانشگاه‌ها و بیمارستان‌ها و شهرهای اروپا و امریکا شمالی بفرستیم. ما اگر اخلاق گرا به معنی واقعی بودیم از تحریم و نعمات ان صحبت نمی‌کردیم وقتی در کنار مردم نستیم و اصلا ده‌ها سال است که نه نگران شغل خود و فرزندان یا خرید خانه یا کرایه خانه و یا عدم داشتن درامد لازم برای یک زندگی ابرومند مانند خانواده های ایرانی نیستیم. ما اگر اخلاق گرا عملی بودیم هرگز سیستم اموزش عالی و تحصیلات تکمیلی که اساس و بنیان توسعه هر ملت و کشوری است را به جای شایسته سالاری علمی تبدیل به سیستم سهیمه و رانت مبتنی بر ظاهر سالاری غیر علمی نمی‌کردیم که حالا در همه زمینه ها نتیجه کار دانش اموخته های ترجیحی این سیستم را در مدیریت کشور داریم می بینیم. ما اگر اخلاق گرا و علم گرای واقعی باشیم متوجه می شویم دنیا امروز و جوامع شهری و حتی روستایی بخاطر همان افزایش ناگهانی و غیر قابل تصور جمعیت به کلی دنیایی جدید و بسیار پیچیده‌تر است که نیاز به نرم‌ها و قوانین و ارزش‌های اخلاقی متفاوت و بروزی دارد. اگر این اعتقاد را می داشتیم هر اندازه که راننده خوبی باشیم می دانیم که این وظیفه و حتی اجازه را نداریم که حتی اگر پلیس یا قاضی باشیم ولی در حال انجام خدمت نیستیم به راننده دیگر که از نظر ما صد در صد خاطی است متعرض شویم و او را تنبیه و توبیخ و یا متوقف کنیم. تمام کاری که یک شهروند مسئول در دنیای امروزی می‌تواند بکند این است که هر خودرویی یک پلاک دارد. اگر واقعا تشخیص می‌دهد و احساس وظیفه می‌کند باید ان پلاک را به پلیس گزارش کند وبقیه ان به عهده پلیس است. بنده اگر هر اندازه به صلاحیت اخلاقی و حقانیت اعتقاد خود اطمینان دارم باز در اتوبوس یا مترو یا فضای عمومی نباید به خود اجازه دهم که در مورد رفتار و نحوه حرکت یک شهروند و هموطن دیگر که اصلا نه او مرا و فضایل مرا می‌شناند و من هیچ شناختی از روحیات و شرایط و دلایل او ندام وارد شوم و از او فیلم بگیرم و بدتر از همه برای تایید عمل خود پای مقدس‌ترین و بی‌طرف‌ترین نهادهای نظامی هر کشوری را که وظیفه و ارمان و شرح عمل انها به مسایل بسیار کلان تری مانند حفظ کیان میهن و حفظ امنیت کلان کشور است وارد کنم تا باز هم همان نقض غرض شود و در واقع دلیلی و مدرکی شود برای استناد به اینکه در ایران عده‌ای خود را ویژه‌تر و خودی‌تر از سایر شهروندان و نیروهای ملی حامی کیان میهن ملت را در خدمت نظرات و قضاوتی‌ها خود می‌دانند.

ما اگر از علم و منطق استفاده صحیح و عملی می‌کردیم هرگز بدون پشتوانه علمی و از نگاه بومی تنها به صرف اینکه فلان رئیس جمهور امریکا که با ما دشمنی دارد ولی از عهد نامه اب و هوایی پاریس خارج شد به عهد نامه پاریس نمی‌پیوستیم و ان را تبلیغ نمی‌کردیم و در ان باقی نمی‌ماندیم و با چشم بسته چون رسانه‌ها و برخی محافل علمی خارجی تبلیغ پر طمطراق نظریه غیر اثبات شده گرمایش زمین را می‌کنند از این نظریه که اسب تروایی از سوی اروپا و حزب دمکرات به رهبری همین محور اوباما- بایدن برای بی ارزش کردن مهمترین ثروت ملی ما و کشورهای مسلمان و جهان سوم یعنی سوخت‌های فسیلی است نمی‌کردیم. اگر می‌بینید که پوتین با ترامپ روابط خیلی خوبی داشت ولی با بایدن دارد می جنگد و یا بن سلمان با ترامپ رابطه خوبی داشت ولی با بایدن نه، تنها به این دلیل است که هم پوتین و هم ترامپ و هم بن سلمان به فکر این هستند که از مهمترین منبع ثروت کشور و دولت و ایالاتی که به انها رای می‌دهند یعنی نفت و گاز دفاع کنند. و یا اگر ما به اصول اخلاقی و دیپلماتیک توجه و دقت بیشتری می‌کردیم ولو از نظر ما و خیلی از مسلمانان و بسیاری از مردم جهان شاید موجودیت فلان کشور عضو سازمان ملل عین تجاوز و اشغال است ولی وقتی میثاقنامه سازمان ملل را امضا کردیم که در ان تعهد داده شده است که هیچ عضوی در صدد نابودی عضو دیگر نباشد در ادبیات دیپلماتیک خود بنحوی سخن نمی‌راندیم که براحتی بتوانند ما را متهم به قصد از بین بردن فلان ملت عضو سازمان ملل بنمایند و در قبال ان به راحتی بتوانند نفت و گاز و تجارت بانکی ما را تحریم کنند و بعد فرزانگانی پیدا شوند که بگویند عوضش با صادرات سیب و انگور حوزه دریاچه ارومیه موز وارد می‌کنیم یا پسته کرمان یا برنج اصفهان یا هندوانه میناب را به جای درامد نفت صادر می‌کنیم و اگر اب هم کم اوردیم خلیج همیشگی فارس است و براحتی اب تصفیه می‌کنیم و خرج تولید هندوانه می‌کنیم! این دوستان حتی نمی‌دانند که در هیچ کجای دنیا حتی در دوبی و قطر امکان اقتصادی کشاورزی با اب شیرین شده وجود ندارد چون ان هنداونه که با اب تصفیه شده تولید شود سی تا چهل برابر ارزش هندوانه در بازار جهانی در می‌اید!

در پایان خیلی از دوستان در مورد همین بحث حیوانات خانگی ممکن است بگویند که یعنی مثلا امریکا و اروپا و کارشناسان انها ا در بحث حیوانات خانگی اینها را نمی‌دانند؟ شاید باشند کسانی که به این مسایل واقفند و تصویر بزرگتر را می‌بینند ولی در امریکا و اروپا هم تغییر مسایل فرهنگی و با توجه به صنعت عظیم بسیار سودده و کمپانی‌های چند ملیتی فعال در حوزه سرویس وغذا حیوانات خانگی بحثی بسیار عمیق و مدت دار هست و هرگز امکان ندارد که بشود به این مسایل که در فرهنگ و اقتصاد امریکای شمالی و اروپا عجین شده به این راحتی پرداخت یا ان را محدود کرد. در همین امریکا و اروپا ده‌ها سال طول کشید تا طرفداران و محافل علمی و سلامتی محدودیت سیگار و توتون و تنباکو بتوانند پیشرفتی حاصل کنند. یا همین الان به هر پزشک و مشاوره سلامت و هر محفل علمی پزشکی و سلامتی غربی مراجعه کنید حتی با وجود اینکه بسیاری از انها به دلیل همان فرهنگ عجین شده هنوز از نوشیدنی‌های الکلی استفاده می‌کنند ولی تقریبا صد در صد انها به مردم توصیه می‌کنند که مصرف الکل را ابتدا محدود و در یک دوره زمانی قطع کنید. چون مانند سمی است که داوطلبانه وارد بدن می‌کنیم. در بحث نگهداری حیوانات خانگی هم که بسیار گسترده تر و هم بسیار سودده و د ر ظاهر انسانی‌تر و بی خطرتر است شاید سال‌ها بعد شاهد شروع چنین توصیه‌هایی باشیم.

به هر حال مشکل و چالش کلان کره زمین ما در حال حاضر تغییرات اقلیمی یا سیل و طوفان و زلزله و... نیست. اینها خصوصیات ذاتی کره ما است. انچه چالش اصلی هست همان افزایش ناگهانی جمعیت گونه ما انسان‌ها در 60 سال اخیر است و راه حل ان هم محدود کردن رشد جمعیت مانند مدل چین نیست. بلکه مدیریت کردن این جمعیت عظیم است. چه در مقیاس دنیا و چه در مقیاس هر واحد سیاسی مانند ایران خودمان. همه تلاش ما باید این باشد که بطرفی حرکت کنیم که این جمعیت عظیم به نحوی مدیریت بشود که ضمن اینکه مجبور به استفاده از روش‌های غلط دستوری مانند تک فرزندی در چین نباشیم ولی در عین حال بتوانیم یک رشد معقول و مدیریت شده هم برای نوع انسان و هم برای محیط زیست و جانداران دیگر تعریف و تبیین کنیم. انسان خردمند باید بداند که هیچ سیاست و انتخابی را در حوزه مسایل جمعیتی و اجتماعی با دستور و امر و حتی خطابه و سخنرانی نمی‌تواند بر جامعه و محیط زیست اعمال کند. نمی‌توان به صرف قانون بودن امری ان را اجباری کرد. مانند همین بحث حجاب. بدون اینکه بخواهیم وارد بحث ان شویم ولی اگر الان حجاب قانون است به تنهایی برای اعمال ان کافی نیست. چون بی‌حجابی در زمان دولت پهلوی اول هم قانون بود. مهم اقناع و برخورد منطقی و توضیح علمی برای مسایل و چالش‌های جوامع بسیار پیچیده امروزی است. چه بحث حیوانات خانگی چه محیط زیست چه گرم شدن کره زمین و چه سایر مسایل.

https://medium.com/orientalreview/chinas-pet-economy-millennials-choosing-pets-over-babies-293cbd3c3631

https://www.chinabusinessreview.com/the-extraordinary-rise-of-chinas-pet-industry/

https://news.cgtn.com/news/2020-01-22/Graphics-China-s-booming-pet-economy-NsebhtYvNm/index.html


پست های مرتبط

پیام بگذارید