شاعری با همسر بدزبان و مرگ فرزند خردسالش تا اسیر شدن در یک سفر
سعدی در سال ۶۰۶ هجری قمری معادل ۵۸۸ هجری شمسی در شیراز و در یک خانواده نسبتاً شناخته شدهای به دنیا آمد.
نام اصلی سعدی
نام او مشرفالدین مصلح بن عبدالله بوده که نام سعدی را برای تخلص خود انتخاب کرده است.
خانواده سعدی
خانواده سعدی از عالمان دین بودند. پدر او در دستگاه حکومت کار میکرده و پست و مقامی داشته است.
قطبالدین شیرازی فیلسوف و منجم و پزشک نامدار و مسعود بن مصلح پزشک معروف و از مشایخ صوفیه از بستگان مادر سعدی بودهاند.
کودکی سعدی
از لحاظ مالی در کودکی شرایط مساعدی داشته است. سعدی پدر خود را در کودکی از دست داد. احتمالاً در آن زمان ۱۲ ساله بوده است. بعد از مرگ پدر، زیر نظر دایی خود زندگی میکرده است.
اوضاع سیاسی اجتماعی ایران در زمان سعدی
سعدی در قرن ۶ و اوایل قرن ۷ هجری قمری که معادل با قرن ۶ هجری شمسی و قرن ۱۲ میلادی است؛ میزیست. در این زمان ایران یکپارچه نبود و چندین حکومت نیمه مستقل در آن وجود داشت. خوارزمشاهیان حکومت سراسریتر و مرکزیتری داشتند و در عین حال اتابکان هم حکومتهای منطقهای و محلی داشتند.
خوارزمشاهیان
خوارزمشاهیان یکی از حکومتهای نیمه مستقل در ایران بود. حکومتهای نیمه مستقل دیگری مانند اتابکان نیز وجود داشتند. خوارزمشاهیان یک دودمان نیمه مستقل بودند که به طور اسمی تابع خلافت عباسی به مرکزیت بغداد بودند. آنها مشروعیت خود را از خلیفه بغداد میگرفتند اما در عمل برای خود کمی استقلال نیز داشتند و گاهی علیه خلفای عباسی شورش هم میکردند. خلافت عباسی در ایران بیشتر از قدرت سیاسی مستقیم، اعتبار مذهبی داشت. بیشتر قدرت خوارزمشاهیان در خوارزم و خراسان و شمال شرق ایران تا ری و اصفهان بود.
اتابکان
قبل از خوارزمشاهیان و در زمان حکومت سلجوقیان عنوان نظامی، اداری به نام اتابک وجود داشته است. این اتابکها (امیران و سرداران نظامی) سرپرست و مربی ولیعهد و شاهزادههای سلجوقی بودند که در سنین کم اداره یک منطقه در کشور را داشتند. در اصل اداره امور با اتابکان بود. اتابکان به مرور با ضعیف شدن قدرت مرکزی سلجوقیان و افزایش قدرت خودشان در اواخر قرن پنجم، از حالت نیابت پادشاهی خارج شدند و خودشان حکومتهای مستقل منطقهای را تشکیل دادند.
در قرن ۶ و ۷ هجری قمری، در بخشهای فارس و لرستان و آذربایجان و یزد و کرمان حکومت محلی اتابکان وجود داشت.
بعد که سلجوقیان سقوط کردند و خوارزمشاهیان روی کار آمدند، نتوانستند حریف اتابکان شوند. اتابکان به اسم زیر نظر خوارزمشاهیان بودند ولی برای خودشان استقلال داشتند و گاهی با خوارزمشاهیان درگیر هم میشدند.
حمله مغولها
مغولها دو بار به ایران حمله کردند که هر دو بار در دوران زندگی سعدی بوده است. حمله اول مغول در ۱۰ سالگی سعدی اتفاق افتاد. مغولها در سال ۶۱۶ هجری قمری به ایران حمله کردند که شاه ایران محمد خوارزمشاه بدون هیچ مقاومتی فرار کرد.
مغولها از شمال شرق به ایران حمله کردند و چند سال طول کشید تا به فارس برسند. ۵ سال بعد از حمله مغول و قبل از اینکه به فارس برسند، سعدی ۱۵ ساله تصمیم به ترک شیراز گرفت.
مدرسههای نظامیه
تقریباً در سالهای ۴۶۰ هجری قمری، خواجه نظام الملک وزیر حکومت سلجوقیان که یک شخصیت فرهیخته و عاشق علم بود یک مجموعه دانشگاهی زنجیرهای به نام نظامیه (از روی نام خودش این اسم را گذاشت) تاسیس کرد.
نظامیه ۱۲ شعبه در شهرهای مختلف داشت که مشهورترین آنها بغداد بود. این مدرسهها شبانهروزی بود و تمام هزینهها را دولت پرداخت میکرد. حتی گفته شده نظام الملک یک دهم بودجه کشور را صرف این مدرسهها میکرده است. در این مدرسهها علوم مختلفی مانند صرف و نحو عربی، قرآن، فقه، حدیث تا طب و فلسفه و نجوم تدریس میشد. عدهای از دانشجویان مقرری نیز دریافت میکردند.
سفر و سعدی
سعدی عاشق سفر بود و به سفرهای متعدد زیادی در طول عمر خود رفت. شهرهایی در اشعار و حکایات سعدی آمده، سعدی به بعضی از آنها سفر کرده و به برخی از آنها سفری نداشته و فقط در شعر و حکایت آورده است.
ترک شیراز و رفتن به بغداد
سعدی در ۱۵ سالگی تصمیم گرفت که برای دوری از هرج و مرج کشور و کسب علم به مدرسه نظامیه بغداد برود.
سعدی از راه اصفهان و بصره به بغداد رسید. در آن زمان بسیاری از کسانی که خواستار کسب علم بودند به مدرسیه نظامیه بغداد میرفتند. سعدی در این مدرسه درس خواند و زبان عربی را بسیار عالی یاد گرفت و به دانشجویان تازهوارد تدریس هم میکرد. در این زمان هنوز سعدی به عنوان شاعر معروف نشده بود.
در دورانی که سعدی در بغداد بود، به مرور وضعیت مردم بدتر شد و گرانی زیاد شد. یکی از دلایل آن هجوم مردم به بغداد برای فرار از مغولها بود. سعدی زمانی که شرایط را سخت دید تصمیم گرفت که از بغداد را ترک کند.
دمشق
سعدی مدتی در دمشق زندگی کرد و حتی قحطی دمشق را نیز تجربه کرد. او پس از مدتی اختلافاتی با بعضی از دوستان و عالمان شهر پیدا میکند و تصمیم میگیرد که از دمشق برود. او به سمت بیت المقدس حرکت میکند.
اسیر شدن در راه بیتالمقدس
سعدی در بیابان قدس اسیر میشود. او را به عنوان برده میگیرند و به شهر طرابلس در شام (طرابلس الان در لبنان است) میبرند. در آنجا او را مجبور میکردند کارگری کند. (کاری مربوط به گل و بنایی).
در طرابلس یکی از بزرگان شهر حلب که به طرابلس آمده بود اتفاقی سعدی را میبیند و او را میشناسد. او سعدی را ۱۰ دینار میخرد و او را آزاد میکند.
ازدواج اول سعدی در حلب و همسر بدزبان
شخصی که سعدی را با ۱۰ دینار از قید اسارت آزاد میکند، او را به شهر حلب میبرد و دخترش را با مهریه ۱۰۰ دینار به عقد سعدی درمیآورد.
آن دختر خیلی بداخلاق و زبان دراز و زشترو و زشتخو بود. سعدی به سختی از همسرش جدا میشود و حلب را ترک میکند و به سفرش ادامه میدهد.
ازدواج سعدی در یمن و فوت فرزند خردسالش
سعدی در یکی از سفرهایش به یمن ازدواج میکند و صاحب فرزند پسری هم میشود که متأسفانه در کودکی در شهر صنعا یمن از دنیا رفته است.
اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران در زمان نبودن سعدی در شیراز
ابوبکر بن سعد بن زنگی در سال ۶۲۳ هجری قمری به حکومت رسید. (۲ سال پس از رفتن سعدی از شیراز).
ابوبکر ششمین و معروفترین پادشاه اتابکان است. در زمان پادشاهی ۳۵ ساله او، شیراز به اوج عظمت و آبادی و رفاه رسید. آن هم در حالی که مغولها ایران را ویران کرده بودند و هر لحظه به شیراز نزدیک و نزدیکتر میشدند. در فاصلهای که ابوبکر حاکم فارس شد، چنگیز خان مغول هم از دنیا رفت و کمی از فشار مغولها در ایران کم شد.
جانشین و پسر چنگیز خان، اوکتای خان (اوگتای قان) دوباره جنگ را آغاز کرد. ۲،۳ سال پس از به قدرت رسیدن اوکتای خان، کلاً حکومت خوارزمشاهیان در سال ۶۲۸ هجری قمری در ایران منقرض شد. (۷ سال پس از رفتن سعدی به بغداد)
حالا ابوبکر اتابک و حاکم فارس مانده و لشگر خونخوار مغول که به فارس رسیدند.
ابوبکر با مغولها وارد مذاکره شد. گفت بدون جنگ و خونریزی ما به پادشاه مغول اعلام وفاداری میکنیم و حاضریم مبلغ ۳۰ هزار دینار زر را هم به عنوان خراج سالانه به شما دهیم. مغولها پذیرفتند. همین تدبیر و خرد ابوبکر باعث شد در روزگاری که در سایر شهرهای ایران مغولها قتل عام و تجاوز میکردند، شیراز و فارس بدون کوچکترین ویرانی در امان بماند.
امنیت و آرامش شیراز و نظم آن باعث شده بود بسیاری از نامآوران و فرهیختگانی که از ترس مغول آواره بودند، به شیراز پناه بیاورند.
در اواخر عمر ابوبکر بود که سعدی از سفر طولانی بازگشت
برگشت به شیراز پس از ۳۵ سال دوری
او در اشعارش میگوید همه جا را گشتم ولی جایی را مانند شیراز نیافتم. سعدی در سال ۶۵۵ پس از حدود ۳۵ سال سفر، در آستانه ۵۰ سالگی به شیراز برگشت.
زمانی که سعدی برمیگردد شاعر مشهور و مورد احترامی هم بوده است. او در حلقه نزدیکان ابوبکر حاکم فارس قرار میگیرد. در روزگار شکوفایی خانگاهها، صومعهها و مساجد در شیراز، خود سعدی هم گهگاهی موعظه میکرده و مجالسی را به نظم و نثر برگزار میکرده است.
بوستان و گلستان
سعدی در سالی که برمیگردد بوستان و در بهار سال بعد گلستان را میآفریند.
اتفاقی که جهان اسلام را تحت تأثیر قرار داد
یک سال بعد از بازگشت سعدی به شیراز، در چهارم صفر سال ۶۵۶ دوران حکومت خلفای مسلمان عباسی به پایان رسید.
در موج دوم حمله مغول به ایران، این بار مغولها از غرب ایران گذر میکنند و خودشان را به بغداد میرسانند. آنها خلیفه عباسی و ۸۰۰ هزار نفر از مردم مسلمان بغداد را میکشند.
سقوط عباسیان تقریباً با آغاز حکومت ۱۰۰ ساله ایلخانان مغول در ایران برابر بود.
تنها فرمانروای زن فارس
پس از مرگ ابوبکر و پسرش سعد دوم چندین نفر بر سر کار آمدند ولی ماندگار نبودند و ۵ سال پس از مرگ ابوبکر آخرین اتابک فارس به قدرت رسید. آبش خاتون دختر سعد دوم (نوه ابوبکر) بود. بعد از اینکه همه اقوام درجه یک او از بین رفتند، اولین فرمانروای زن فارس شد. آبش خاتون با پسر هلاکوخان ازدواج کرد. او ۲۳ سال به اسم، حاکم فارس بود. خودش بیرون از فارس، نزد همسرش در اردوی مغولها زندگی میکرد و از فارس دور بود و امور فارس را به ماموران مغولی سپرده بود. بعد از مرگ آبش خاتون فارس رسما به حکومت ایلخانان مغول ملحق شد.
حال و روز سعدی پس از مرگ ابوبکر
سعدی خسته و ملول از روزگار و اوضاع آشفته شیراز بود. او دوباره عزم سفر کرد. او در حدود ۵۶ سالگی به قصد زیارت خانه خدا ترک دیار کرد و اول به سمت بغداد رفت و بعد به حجاز. در راه برگشت از زیارت از راه تبریز به شیراز برگشت.
سالهای آخر عمر سعدی و وفات
سعدی سالهای آخر عمرش را در مکانی که به خاک سپرده شده، سپری کرد و همانجا فوت شد. او در یک خانقاه در آن مکان بود. سعدی در سال ۶۹۱ از دنیا رفت. سعدی ۸۵ سال عمر کرد.