بازنگری فاجعه بندر عباس از منظر سلامت فراتر از آتش و دود

بازنگری فاجعه بندر عباس از منظر سلامت فراتر از آتش و دود

حادثه انفجار در بندر شهید رجایی، که به عنوان یکی از بزرگ‌ترین فجایع صنعتی جنوب کشور شناخته شد، تنها یک حادثه صنعتی نبود؛ بلکه آینه‌ای تمام‌نما از مشکلات ساختاری در مدیریت ایمنی و ناتوانی زیرساخت‌های درمانی استان هرمزگان بود. این رخداد، فراتر از شعله‌های آتش و دود غلیظ، نظام خدمات درمانی منطقه را با چالش‌های جدی مواجه کرد.

در این حادثه تلخ، بر اساس آمارهای رسمی و غیررسمی، حدود 1500 نفر دچار جراحات سطحی و عمیق شدند و متاسفانه بیش از 50 نفر جان خود را از دست دادند. آنچه وضعیت را وخیم‌تر کرد، ناتوانی بیمارستان‌ها و مراکز درمانی استان در پذیرش و درمان این حجم از مجروحان بود. بسیاری از مجروحان که نیاز به اقدامات درمانی تخصصی و جراحی‌های پیچیده داشتند، به دلیل کمبود تخت‌های بیمارستانی، تجهیزات پزشکی پیشرفته و مهم‌تر از همه، کمبود پزشک متخصص در رشته‌های مختلف، به ناچار و با تاخیر قابل توجهی به پایتخت (تهران) و سایر استان‌های مجاور که از امکانات درمانی بهتری برخوردار بودند، منتقل شدند. این جابجایی بیماران در شرایط بحرانی، نه تنها بار مالی و روانی مضاعفی را بر خانواده‌ها تحمیل کرد، بلکه خطر وخامت حال مجروحان را نیز افزایش داد. این امر به وضوح نشانگر عمق یک آسیب مزمن و ریشه‌دار به زیرساخت‌های بهداشتی و درمانی استان هرمزگان بود که سال‌ها نادیده گرفته شده بود و حالا در قالب یک فاجعه خود را نمایان می‌ساخت.

برای درک بهتر ابعاد این بحران و ریشه‌های آن، لازم است به جزئیات بیشتری در مورد وضعیت نظام درمانی استان هرمزگان بپردازیم.

آمارهای نگران‌کننده کمبود پزشک متخصص و عمومی:

استان هرمزگان در میان استان‌های کشور، پس از استان سیستان و بلوچستان، در رتبه‌های انتهایی قرار دارد. این استان از نظر سرانه پزشک در شرایط بسیار نگران کننده‌ای قرار دارد. این کمبود نه تنها در حوزه پزشکان عمومی، بلکه به مراتب شدیدتر در حوزه پزشکان متخصص مشاهده می‌شود. در حالی که بر اساس آمار رسمی، تهران با جمعیت ۱۰ میلیونی خود از ۱۴.۹۱ جراح عمومی به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر بهره‌مند است، استان هرمزگان تنها ۲ جراح عمومی به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر در اختیار دارد که شکاف قابل توجهی را در توزیع نیروی تخصصی میان مناطق مختلف کشور نشان می‌دهد. این تفاوت به‌وضوح بیانگر تمرکز منابع پزشکی در مناطق برخوردار، مانند پایتخت، و محرومیت استان‌های کم‌برخوردار است. چنین نابرابری نه‌تنها موجب کاهش کیفیت خدمات درمانی در استان‌های محروم می‌شود بلکه کارآمدی نظام سلامت کشور را نیز تهدید می‌کند. توزیع نامتوازن نیروهای متخصص، به ویژه در مناطق کم‌توسعه، نیازمند مداخلات جدی همچون اجرای سیاست‌های تشویقی برای جذب پزشکان و ارتقای زیرساخت‌ها است تا فشار ناشی از کمبود متخصصان در این مناطق تعدیل شود. این رقم، در مقایسه با استانداردهای جهانی و حتی میانگین کشوری، فوق‌العاده پایین است و به هیچ وجه برای رسیدگی به نیازهای درمانی معمول جمعیت پاسخگو نیست. چه رسد به پاسخگویی در زمان بحران که نیاز به تمهیدات بیشتری دارد.

اما وضعیت در برخی تخصص‌های حیاتی به مراتب وخیم‌تر است. استان هرمزگان با جمعیتی نزدیک به ۲ میلیون نفر، تنها با یک پزشک جراح قلب و عروق اداره می‌شود. این آمار بهت‌آور، فاجعه‌ای است که می‌تواند منجر به از دست رفتن جان بیماران بسیاری شود که نیاز به جراحی‌های فوری و حیاتی قلب دارند. تصور کنید یک بیمار با حمله قلبی شدید یا پارگی آئورت در یکی از شهرهای دورافتاده استان، چقدر شانس زنده ماندن خواهد داشت وقتی تنها یک جراح قلب در کل استان وجود دارد؟ این مثال تنها نوک کوه یخ است. در سایر تخصص‌های حیاتی مانند جراحی مغز و اعصاب، فوق تخصص‌های داخلی (گوارش، ریه، کلیه و...)، متخصصان بیهوشی، متخصصان طب اورژانس، و حتی متخصصان اطفال و زنان نیز شاهد کمبود شدید هستیم. آمارهایی که از مراکز درمانی استان منتشر می‌شود، گویای وضعیتی بحرانی و فراتر از یک کمبود ساده است؛ این یک بحران ساختاری است که سلامت و زندگی شهروندان را به طور مستقیم تهدید می‌کند. صف‌های طولانی انتظار برای ویزیت پزشک متخصص، اعزام بیماران به استان‌های دیگر برای دریافت خدمات تخصصی، و دسترسی محدود به امکانات تشخیصی و درمانی پیشرفته، همگی نشانه‌های این کمبود شدید هستند.

ناتوانی نظام درمانی در زمان بحران:

همانطور که اشاره شد، نظام درمانی استان هرمزگان در شرایط عادی هم به سختی می‌تواند حجم بیماران را مدیریت کند و پاسخگوی نیازهای درمانی جمعیت باشد. حال تصور کنید در زمان وقوع یک فاجعه بزرگ مانند انفجار در بندر شهید رجایی با این حجم از مجروحان، این سیستم چگونه می‌تواند عمل کند؟ واکنش درمانی به مجروحان این حادثه به وضوح نشان داد که ظرفیت بیمارستان‌های استان، از نظر تعداد تخت‌های فعال، بخش‌های مراقبت‌های ویژه (ICU و CCU)، اتاق‌های عمل مجهز و همچنین تعداد پزشکان متخصص و کادر درمانی آموزش‌دیده، به هیچ وجه امکان رسیدگی فوری، موثر و کامل به این حجم از مجروحان را ندارد.

مجروحان با سوختگی‌های شدید، شکستگی‌های متعدد، آسیب‌های داخلی و نیاز به جراحی‌های پیچیده، با تاخیر در دریافت خدمات درمانی مواجه می‌شوند. کمبود متخصصان جراحی، بیهوشی و مراقبت‌های ویژه، باعث شد که تیم‌های درمانی موجود تحت فشار کاری فوق‌العاده‌ای قرار بگیرند و نتوانند به تمام بیماران در کوتاه‌ترین زمان ممکن رسیدگی کنند. نیاز به انتقال بسیاری از مجروحان به استان‌های دیگر، خود گواه این ناتوانی است. این موضوع نه تنها بار روانی و مالی مضاعفی را بر دوش خانواده‌ها و سیستم درمانی کشور تحمیل کرد، بلکه نگرانی بزرگی را درباره آمادگی استان برای حوادث مشابه در آینده، مانند زلزله، سیل‌های گسترده، یا حوادث صنعتی و دریایی دیگر، ایجاد می‌کند. این حادثه یک تمرین تلخ و پرهزینه بود که نشان داد زیرساخت‌های درمانی استان برای پاسخگویی به بحران‌های بزرگ آمادگی کافی را ندارند.

ریشه‌ها و عوامل موثر:

دلایل متعددی در ایجاد و تداوم این وضعیت بحرانی در استان هرمزگان و بسیاری از استان‌های محروم دیگر نقش دارند.

الف) سیاست های تمرکز گرایانه: یکی از مهم‌ترین عوامل، سیاست‌های تمرکزگرایانه در حوزه سلامت و توزیع منابع است. بخش عمده‌ای از امکانات، تجهیزات، و مهم‌تر از همه، نیروی انسانی متخصص در پایتخت و کلان‌شهرها متمرکز شده است. این تمرکزگرایی باعث شده است که استان‌های محروم مانند هرمزگان که نیازمند توجه و سرمایه‌گذاری بیشتری هستند، از امکانات لازم محروم بمانند. تخصیص بودجه و منابع بر اساس معیارهایی که به نیازهای واقعی مناطق محروم توجه کافی ندارند، به نابرابری در دسترسی به خدمات سلامت دامن زده است.

ب) بی‌توجهی به آموزش پزشکی بومی و شرایط خاص منطقه: عدم توجه کافی به آموزش پزشکی بومی و تربیت نیروی انسانی متخصص از داخل استان، یکی دیگر از مشکلات اساسی است. فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های علوم پزشکی در شهرهای بزرگ، تمایل کمتری به خدمت در مناطق محروم دارند. در عین حال، ظرفیت جذب دانشجو در رشته‌های پزشکی و پیراپزشکی در دانشگاه‌های علوم پزشکی استان‌های محروم، متناسب با نیاز واقعی منطقه نیست. همچنین، شرایط زندگی، امکانات رفاهی، و فرصت‌های شغلی و آموزشی برای خانواده پزشکان، باعث شده است تا انگیزه کافی برای ماندگاری پزشکان متخصص در این مناطق وجود نداشته باشد. سیاست‌های تشویقی برای ماندگاری پزشکان در مناطق محروم نیز اغلب ناکارآمد بوده است.

ج) عدم تناسب توزیع نیروی انسانی با نیازهای منطقه: مکانیزم‌های توزیع نیروی انسانی متخصص در کشور، نتوانسته‌اند به درستی نیازهای مناطق محروم را شناسایی و پزشکان را به سمت خدمت در این مناطق هدایت کنند. فقدان نظام ارجاع کارآمد، بار مراجعات به پزشکان متخصص را افزایش داده و در نتیجه، حتی تعداد کم پزشکان موجود نیز نمی‌توانند پاسخگوی حجم بالای مراجعان باشند. این وضعیت باعث شده است تا کمبود پزشک متخصص و عمومی به یک وضعیت مزمن و دائم در استان هرمزگان تبدیل شود.

د) تهدید فجایع انسانی گسترده در صورت وقوع حوادث بزرگتر: این وضعیت اگر با یک حادثه بزرگ‌تر یا زلزله‌ای مهیب همراه شود، می‌تواند منجر به فجایع انسانی گسترده و غیرقابل جبران شود. زیرساخت‌های ضعیف درمانی در کنار کمبود شدید نیروی انسانی، معادله‌ای فاجعه‌بار را در صورت وقوع بلایای طبیعی یا حوادث بزرگ صنعتی شکل می‌دهند.

ه) مسئله‌ای فراگیرتر از هرمزگان: نکته قابل توجه این است که این شرایط تنها محدود به هرمزگان نیست و متاسفانه در بسیاری از استان‌های محروم کشور که از نظر شاخص‌های توسعه یافتگی در رده‌های پایین‌تری قرار دارند، قابل مشاهده است. این مسئله یک چالش ملی است که نیازمند راهکارهای جامع و پایدار در سطح کلان سیاست‌گذاری سلامت کشور است.

حادثه تلخ انفجار در بندر شهید رجایی، یک بار دیگر ضعف‌های بنیادین نظام سلامت در مناطق محروم کشور را آشکار ساخت. این حادثه نشان داد که نظام سلامت ما فقط برای شرایط عادی برنامه‌ریزی شده است و به شدت مستعد بحران در هنگام رخدادهای بزرگ و غیرمنتظره است. کمبود شدید پزشک متخصص و عمومی، در کنار ضعف زیرساخت‌های درمانی، استان هرمزگان را در برابر هرگونه شوک بیرونی آسیب‌پذیر ساخته است.

اکنون وقت آن است که بازنگری جدی و اساسی در سیاست‌ها، برنامه‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها در زیرساخت‌های سلامت استان‌های محروم از جمله هرمزگان انجام شود. این بازنگری باید شامل:

ضرورت افزایش ظرفیت آموزش پزشکی برای حل بحران سلامت در استان‌های محروم

یکی از مهم‌ترین راهکارهای بلندمدت برای رفع بحران کمبود پزشک در استان‌های محروم، افزایش ظرفیت آموزش پزشکی در این مناطق است. استان‌هایی مانند هرمزگان، که با چالش‌های جدی در تأمین نیروهای پزشکی عمومی و تخصصی مواجه هستند، به یک برنامه جامع آموزشی نیاز دارند تا نه تنها کمبود فعلی نیروی انسانی را جبران کنند، بلکه در بلندمدت قادر باشند نیازهای بهداشتی خود را بدون وابستگی به سایر استان‌ها برطرف کنند.

برای تحقق این هدف، چند اقدام پیشنهادی مطرح می‌شود:

۱. افزایش ظرفیت پذیرش در دانشگاه‌های علوم پزشکی استان: دانشگاه‌های علوم پزشکی مستقر در استان‌های محروم باید از حمایت دولت برای افزایش تعداد دانشجویان در رشته‌های پزشکی عمومی و تخصصی برخوردار شوند. این اقدام نه تنها ورود دانشجویان بیشتری به این رشته‌ها را تسهیل می‌کند، بلکه با تمرکز بر دانشجویان بومی، احتمال ماندگاری آنها در استان نیز افزایش می‌یابد.

ارائه تسهیلات آموزشی ویژه، از جمله آزمایشگاه‌های پیشرفته، اساتید باتجربه، و برنامه‌های آموزشی به‌روز در دانشگاه‌های این استان‌ها، می‌تواند تحول بزرگی در سیستم تربیت پزشک ایجاد کند.

۲. تقویت تربیت بومی نیروی انسانی پزشکی: یکی از بزرگ‌ترین مشکلات در حل بحران سلامت، مهاجرت یا عدم بازگشت پزشکان آموزش‌دیده به استان‌های محروم است. راهکار پایدار در این زمینه، جذب دانشجویان از میان جمعیت بومی استان است. با پذیرش دانشجویان بومی از مناطق محروم و ارائه تعهدات کاری متناسب و حمایت‌های مالی و آموزشی، نیروی انسانی کارآمدتری ایجاد می‌شود که احتمال بازگشت و ماندگاری آنها در همان منطقه بسیار بالا خواهد بود.

۳. گسترش ظرفیت آموزش تخصص‌های ضروری: پذیرش در رشته‌های تخصص پزشکی باید بر اساس نیازهای واقعی سیستم درمانی استان باشد. به‌عنوان مثال: هرمزگان با چالش جدی در تأمین پزشکان متخصص جراحی عمومی، داخلی، کودکان، زنان و زایمان، و قلب و عروق روبروست. اولویت‌بندی برای آموزش تخصص‌ها در دانشگاه‌های این استان و فراهم‌کردن امکانات لازم، مانند بیمارستان آموزشی و دوره‌های فلوشیپ، می‌توانند کمبود متخصصین را در کوتاه‌ترین زمان ممکن کاهش دهند.

۴. ارائه سیاست‌های تشویقی برای جذب دانشجو و استاد: برای جذب نیروی آموزشی متخصص (اساتید)، ارائه تسهیلات ویژه مانند پرداخت حقوق بالا، مسکن رفاهی، و فرصت‌های مطالعاتی الزامی است. همچنین برای دانشجویان بومی، سیاست‌های تشویقی نظیر بورسیه‌های تحصیلی، تامین خوابگاه، و تضمین شغل پس از فراغت از تحصیل، می‌تواند انگیزه آنها را برای تحصیل در رشته‌های پزشکی افزایش دهد.

۵. استفاده از ظرفیت آموزش از راه دور: در کنار افزایش پذیرش دانشجو، می‌توان از برنامه‌های آموزش از راه دور یا ترکیبی برای ارائه دوره‌های تئوری و برخی دوره‌های عملی با فناوری‌های نوین استفاده کرد. این اقدام به‌ویژه در مناطقی که با کمبود زیرساخت‌های بزرگ آموزشی روبرو هستند، می‌تواند بسیار موثر باشد.

حادثه بندر شهید رجایی تنها یک هشدار تلخ و جدی بود؛ هشداری که به وضوح آسیب‌پذیری نظام سلامت در استان‌های محروم را در برابر بحران‌ها نشان داد. اگر سیاست‌گذاران سلامت کشور، مسئولان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، و همچنین مقامات استانی اکنون به داد هرمزگان و استان‌های مشابه نرسند و برای رفع این کمبودهای ساختاری و نیروی انسانی اقدام فوری و قاطع انجام ندهند، بحران بعدی دیگر تنها یک حادثه نخواهد بود بلکه یک فاجعه انسانی سهمگین خواهد بود که جبران آن به مراتب دشوارتر و پرهزینه‌تر خواهد بود. سلامت شهروندان خط قرمز توسعه پایدار است و نباید آن را به دست فراموشی سپرد.


نظر شما

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.

پربازدیدترین ها

پربحث‌ترین‌ها

اخبار داغ