مخالفان نظام از انواع مغالطه علیه ایران و اسلام بهره می گیرند. پیش تر، بارها و بارها پروژه و مغالطه ی مردم سازی توسط آنها را دیده ایم. مصداق بارز آن این که تشییع میلیونی پیکر مطهر شهید سردار سلیمانی را سانسور یا تحریف می کردند و حاضر به اعتراف نبودند که جمعیت تشییع کننده آن سردار الهی، حامی نظام اسلامی اند یا حتی موجودیتی به نام مردم هستند! اما از سویی دیگر جمعیت قلیل معترض به خطای موشکی را مردم می خواندند!
بیشتر مخالفان نظام علاوه بر مردم سازی، دچار بشرسازی اند. به این معنا که حقوق بشر آنها مصنوعی بوده و بر حقوق طبیعی و ذاتی و همیشگی انسان مبتنی نیست و در عوض، ضد انسانی و ضد الهی بوده و با هستیِ نوعی انسان یا طبیعت انسانی و فطرت او ناسازگار است.
مصداق بشرسازی و حقوق بشر مصنوعی این که ترور سردار دلها، سردار الهی، شهید حاج قاسم سلیمانی را که مطابق قواعد بین المللی در خارج از وطن خود بود، محکوم نمی کنند اما اقدام به قتل سلمان رشدی خبیث را چنین یکدست و هماهنگ محکوم می کنند!
قابل تأکید است که مردم و حقوق بشر و دمکراسی برای بسیاری مخالفان نظام و معاندان تنها یک ابزار است؛ آن هم ابزاری که هر بار به نحوی و با ریا و دروغ حداکثری از آنها سواستفاده می کنند.
جالب است که می کوشند اقدام به قتل توسط یک جوان مستقل را به جمهوری اسلامی نسبت دهند و آن را به عنوان ترور دولتی یا تروریسم دولتی جا بیاندازند اما ترور دولتیِ سردار سلیمانی توسط آمریکا و ترور دولتیِ مداوم توسط رژیم غاصب قدس را یا با سکوت مواجه می شوند یا تأیید می کنند!
جای تأسف مضاعف است که بسیاری مدعیان دمکراسی و حقوق بشر در داخل ایران نیز همنوا با معاندان خارج نشین گرفتار دو مغالطه پیش گفته هستند!