پس از درگذشت مرحوم سید محمود دعایی مدیر موسسه اطلاعات همزمان با ذکر فضایل و صفات اخلاقی حسنه وی که تقریبا در همه واکنش ها قابل مشاهده بود، تعداد قابل توجهی نیز به مشی سیاسی آن مرحوم و این روزنامه انتقاد داشتند. از نظر آنان این روزنامه « بی خاصیت» بود و برخی دیگر به طنز آن را به درد پاک کردن شیشه می دانستند!
از طنز اخیر و محتوای آن که بگذریم ( زیرا که این درواقع سرنوشت مشابه همه مطبوعات این دیار است و اختصاصی به اطلاعات ندارد! ) درباره تعبیر «بی خاصیت» کمتر نوشته ای آن را تعریف کرد.
شاید در ارزیابی یک رسانه مستقل چنین داوری و انتظاری به جا باشد که موضع گیری های صریحی درباره رویدادهای سیاسی روز داشته باشد و به اصطلاح «مصلحت سنجی» در رویکردهای خود نداشته باشد ( اگر که اساسا پرهیز از مصلحت سنجی به معنای عام ممکن باشد. بنابراین احتمالا مراد از نفی مصلحت سنجی در چنین نقدهایی، مصلحت سنجی سیاسی و محافظه کاری است) اما در نقد یک روزنامه دولتی ( حکومتی) با حدود و مرزهای تعریف شده چندان واقع بینانه نیست که این محافظه کاری را به «بی خاصیتی» آن ربط بدهیم. چنین روزنامه ای با چنان تعریفی «خاصیت» اش همان مشی ای است که در روزنامه اطلاعات دیده ایم : پرهیز از جنجال آفرینی، چتر فراگیر سیاسی و مدارا با همه جریان های سیاسی شناسنامه دار و رسمی کشور. چنین روزنامه ای با وابستگی های رسمی نمی تواند و نباید در موضوع گیری های خود علیه این جریان ها «بی پروا» و «تیز» و «برنده» ظاهر شود. مشی روزنامه اطلاعات چه کاملا اگاهانه انتخاب شده باشد و چه صرفا تحت تاثیر خلق و خوی شخصی مرحوم دعایی بوده باشد ، در تناسب کامل با زمینه و مختصاتی بود که در آن قرار داشت. این را هم نباید ازیاد برد که بسیاری از چهرهای ماندگار فرهنگی و رسانه ای کشور و برخی آثار مثال زدنی دیگر مطبوعاتی نیز در همین فضای تعریف شده در روزنامه اطلاعات مجال بروز یافته اند و کسی نمی تواند ارزش فرهنگی این آثار را نادیده بگیرد!
برای مشاهده کارکرد مثبت چنین رویکردی است کافی است نیم نگاهی به صدمات و آفت هایی که رسانه های مشابه اطلاعات با موضوع گیری هایی تند و صریح علیه یا له افراد در همه این سال ها داشته اند بیندازیم.
اما اگر کسانی بگویند این روزنامه فاقد «جذابیت» های لازم برای ارائه محتوای مورد نظرش بود حق با آن هاست . این روزنامه در بسته بندی و عرضه پیام های خود چندان ذوقی به خرج نمی داد و بنابر یک الگوی کلیشه ای ثابت عمل می کرد از نوآوری در این زمینه چندان خبری نبود. حتی می توان در تولید محتوا نیز به این روزنامه خرده گرفت که در همین مشی و مرام تعریف شده می توانست زنده تر و پویا تر عمل کند اما به نظر نمی رسد «بی خاصیت» خواندن این روزنامه نزد منتقدانش از این زاویه بوده باشد.
کلام آخر اینکه متاسفانه در ایران رویکرد رسانه ای مبتنی بر تقدم اطلاع رسانی و تجزیه و تحلیل، سال های سال است جای خود را به جانبداری های سیاسی افراطی داده است به طوریکه هم نزد اهالی رسانه و هم نزد جریان های سیاسی – که ظاهرا تبدیل به رکن اصلی رسانه ها در ایران شده اند !- اول انتظار از رسانه این است که روشن کند مدافع فلان جریان سیاسی است یا مخالفش یا حتی مدافع فلان شخص است یا مخالفش؟! بدون تردید موضع گیری نسبت به جریان های سیاسی نیز یکی از کارکردهای رسانه است اما چنین وظیفه ای بعد از کارکرد اطلاع رسانی و تجزیه و تحلیل جای دارد که آن هم باید به صورت طبیعی و مشروط و با ملاحظه استقلال حرفه ای صورت بگیرد نه مطلق و تعیین کننده !