جنگ گازی روسیه

گروه تعاملی الف - سید ابوالفضل هاشمی:

این هراس فزاینده در سراسر اروپا وجود دارد که روسیه می‌تواند به تلافی تحریم‌های کمرشکنی که غرب علیه مسکو وضع کرده، ضربه را به جایی وارد کند که بیشترین آسیب را می‌زند: قطع صادرات گاز طبیعی به کشورهایی که بیشترین وابستگی را به آن دارند. برای بسیاری از کشورهای اروپایی، این تهدید، یک نگرانی معمولی نیست. اروپا، چهل درصد گاز مصرفی خود را از روسیه وارد می‌کند و کشورهای بسیاری هم منافع تجاری و سرمایه گذاری چشمگیری در بازار روسیه دارند. البته پیوندهای اقتصادی و وابستگی انرژی، همه کشورهای اروپایی را بطور یکسان تحت تاثیر قرار نمی‌دهد. بنابراین کرملین تلاش خواهد کرد که میان آنها اختلاف انداخته و حکومت کند و پیامدهای اقتصادی یورش به اوکراین را از سر بگذراند.

با این حال، کشورهای اروپایی می‌توانند این تاکتیک روسیه را ناکام گذاشته و با پوتین به طور موثری مقابله نمایند. اتحادیه اروپایی باید آن اعضایی را که در برابر باج خواهی روسیه بیشتر آسیب پذیرند، تقویت کرده و به طور بالقوه هم در ساختار بازارهای انرژی اروپا، بازاندیشی کند.

از حیث نظری، اتحادیه اروپایی در مناسبات اقتصادی با روسیه، برتری چشمگیری دارد. روسیه برای بیش از نیمی از صادرات خود، متکی به بازارهای اروپایی است حال آنکه اروپا تنها پنج درصد صادراتش را به روسیه می‌فرستد. اقتصاد اتحادیه اروپایی، 10برابر بزرگتر از روسیه است. روسیه ادغام ضعیف و کمرنگی در اقتصاد جهانی دارد و صرفنظر از لاف زنی‌هایی که درباره همگرایی فزاینده میان مسکو و پکن می‌شود، بسیار دشوار است که روسیه بتواند درآمد صادراتی خود به اروپا را با درآمدش از بازارهای چین جبران کند.

برعکس، هیچ کشوری در اتحادیه اروپا، بیش از 20 درصد صادراتش را به روسیه نمی‌فرستد. هرچند بلغارستان، استونی و لیتوانی بیش از بقیه در معرض شوک‌های تجاری خواهند بود اما صادرات این کشورها به روسیه، تنها بین سه تا 6 درصد تولید ناخالص داخلی شان است. روسیه حتی برای اقتصادهای بزرگی همچون فرانسه، آلمان و ایتالیا نیز اهمیت کمتری دارد چراکه تنها یک تا دو درصد از سهم صادراتی این کشورها به مقصد روسیه می‌رود.

اما انرژی، یک ماجرای متفاوت دارد. دیرزمانی است که گاز طبیعی، موثرترین اهرم روسیه علیه اروپاست و با همه تلاش اروپا برای کاهش وابستگی‌اش به گاز روسیه، این اهرم همچنان هم پابرجاست. توانایی مسکو در بهره‌برداری از این وابستگی، می‌تواند با توجه به تفاوت بزرگی که در حجم نیاز هریک از اعضای اتحادیه اروپایی به گاز روسیه وجود دارد، تسهیل شود. بلژیک، فرانسه و هلند، کمی بیش از 10 درصد گاز طبیعی مورد نیاز خود را از روسیه وارد می‌کنند، اسپانیا و پرتقال هم وارداتی ندارند.

آلمان اما برای حدود نیمی از واردات گاز خود به روسیه وابسته است و ایتالیا هم 40 درصد وابستگی دارد؛ اتریش، مجارستان، اسلوونی و اسلواکی هم بیش از 60 درصد نیاز گاز طبیعی خود را از روسیه وارد می‌کنند. این گستره وابستگی، یک دارایی برای مسکو به حساب می‌آید و این کشورها چه بسا از ترس تلافی مسکو و قطع جریان گاز طبیعی، با تحریم‌های شدیدتر علیه روسیه همراهی نکنند البته شاید مخالفت اولیه آلمان و ایتالیا با قطع دسترسی روسیه به سوئیفت، با این مسئله بی ارتباط نباشد.

با این همه، وابسته‌ترین کشورهای اروپایی به گاز روسیه نیز، جایگزین‌هایی برای انرژی روسیه دارند، اگر روسیه شیر گاز را ببندد، اتحادیه اروپا می‌تواند با یک همکاری جمعی، دست کم تا مدت زمانی در آینده، با آن مقابله کند. هم اکنون مخازن تجاری گاز اروپا، تا حدود سی درصد ظرفیتشان، پُر شده و برخی کشورها هم ذخایر راهبردی گاز در اختیار دارند. با برداشت از این ذخایر و افزایش واردات گاز طبیعی مایع و صرفه جویی در تقاضا، بیشتر کشورهای اروپایی می‌توانند تا پاییز 2022 بدون کمبود محسوسی دوام بیاورند. اما کشورهایی چون بلغارستان و لهستان، وابستگی سنگینی به گاز روسیه دارند و چون اتصال شبکه‌ای نیرومندی هم با همسایگان غربی شان ندارند، باید به شدت در مصرف گاز طبیعی خود صرفه جویی کنند.

با این همه، چنین اقداماتی، بهای انرژی در اروپا را به سقف می‌رساند و بحرانی را که از پیش کلید خورده، تسریع می‌کند؛ چراکه وقتی نیروهای روسی از مرز اوکراین گذشتند، بهای گاز در اروپا 60 درصد افزایش یافت. در این شرایط، روند بازیابی پساکووید 19 اقتصاد اروپا می‌تواند مختل شود و افزایش بهای گاز به افزایش بهای برق و سپس به نوبه خود افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مردم و توان رقابتی کسب و کارها بیانجامد.

بسیار دشوار است که بتوان چرخ‌های اقتصاد اروپا را بدون گاز روسیه برای چندین سال چرخاند. شاید برخی کشورها بتوانند ظرفیت واردات خود را از قطر (که بزرگترین ذخایر گازی جهان را در اشتراک با ایران دارد) و نیز از آمریکا افزایش دهند. شاید متحدانی چون ژاپن و کره‌جنوبی هم بتوانند بخشی از محموله‌های وارداتی خود را به سمت اروپا تغییر مسیر دهند اما جایگزینی کامل گاز روسیه بسیار پرهزینه و شاید از نظر فیزیکی هم غیرممکن باشد، دیگر بازارهای جهانی گاز از جمله خطوط دیگر تأمین اروپا از کشورهایی چون الجزایر و نروژ هم با تمام ظرفیت مشغول تولید و انتقال هستند. از این گذشته، قراردادهای درازمدت هم به طور بالقوه، حجم گازی را که شرکت‌ها می‌توانند به سمت اروپا تغییر مسیر دهند، محدود می‌کند حتی اگر بهای قاره‌ای هم افزایش یابد.

برخورد پیشدستانه با این چالش‌ها باید اولویت نخست اروپا باشد اگر می‌خواهد که تحریم‌های درازمدت را علیه روسیه برقرار کند، باید بداند که انجام موفق این کار نیازمند زنجیره‌ای از تصمیات دشوار سیاسی، زیست محیطی و اجتماعی است.


پست های مرتبط

پیام بگذارید