مراسم تحلیف "دونالد ترامپ" به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا در تاریخ 20 ژانویه (یکم بهمن) با بازتاب های گسترده بینالمللی همراه شده و تحلیل و تفسیرهای متنوعی درباره آن مطرح می شود. وب سایت ریاست جمهوری آمریکا در واکنش به بازگشت ترامپ، این عبارت غلوآمیز که "آمریکا بازگشته است" را بکار برده و البته که هم ترامپ و هم طیف متحدانش در قدرت سعی دارند بیش از آنکه به عنوان سیاستمدار و دولتمرد شناخته شوند، در قامت سوپرمنهای خیالی کنشگری داشته باشند.
ترامپ در همان ساعات نخستین حضورش در کاخ سفید ده ها فرمان اجرایی را امضا کرده که بسیاری آن را عجیب توصیف کرده اند. با این همه، ترامپ به جای تعارفات معمول، در سحنرانی اش طیف متنوع و قابل توجهی از بحران هایی که آمریکای کنونی با آن ها رو به رو است را مورد اشاره قرار دارد.
سانسور دولتی و نبود آزادی، بحران مهاجران، فعالیت وسیع باندهای تبهکاری، بحران کنترل مرزی، ورشکستگی اقتصادی آمریکا، گسل میان نخبگان و دولت، بحران جنسیت، بحران تولیدات صنعتی، شکاف میان خواست دولت و نظامیان، بی اعتباری روزافزون آمریکا در جهان ،نبود امنیت و عظمت در آمریکا و غیره همه و همه تنها بخش کوچکی از بحران هایی بودند که ترامپ به طور صریح به آن ها اشاره کرد. این مساله حامل این پیام است که آمریکای کنونی به معنای واقعی کلمه وضعیت وخیمی دارد و باید میان تصویرسازیهای خیالی از این کشور و واقعیت های عینی آن، تمایزهای صریحی و جدی را قائل شد.
از این رو، ایده افول هژمونیک آمریکا در عرصه نظام بین الملل، به هیچ عنوان یک ایده بی پایه و اساس نیست و مصداق های عینی دارد که رئیس جمهور جدید آمریکا هم به آن ها در جریان سخنرانی خود اشاره داشته و البته که نسبت به آن ها هشدار داده است.
نکته دیگر که مرتبط با مساله اول است به این موضوع اشاره دارد که اساسا فردی نظیر ترامپ از ظرفیت های لازم برای اصلاح امور در آمریکا و ایجاد ثبات در این کشور برخوردار نیست. به بیان ساده تر، اگر ژست های ترامپ و اطرافیانش را کنار بگذاریم، آن ها اهرم های لازم برای احیا موقعیت آمریکا و ایجاد بهبود در شرایط این کشور در حوزه های گوناگون را در اختیار ندارند.
اکنون بسیاری از تئوریسین های سیاست و اقتصاد بین الملل این سوال را مطرح می کنند که آیا ترامپ با سیاستهای اقتصادی خود (نظیر کاهش میزان مالیات گیری یا مقرراتزدایی از اقتصاد) که کاملا به نفع طبقه ثروتمند هستند و متحدان سنتی تجاری و اقتصادی آمریکا را از این کشور دور می کنند، قصد دارد وضعیت آمریکا را بهبود بخشد؟ سیاست هایی که ثروتمندان را پولدارتر و آحاد جامعه آمریکا را تضعیف خواهند کرد. آیا ترامپ با تحمیل سیلی از تعرفه های گمرکی بر صادرات کشورهای مختلف جهان از جمله متحدان آمریکا به این کشور میخواهد اقتصاد آمریکا را به نقطه اوج برساند؟
آیا این سیاست موجب نخواهد شد که حتی دوستان بین المللی آمریکا و شرکت های بزرگ از این کشور دوری کنند؟ آیا ترامپ با سیاست های پوپولیستی خود که سطح شکاف ها و قطبی گرایی سیاسی و اجتماعی در آمریکا را به شدت افزایش داده و تعمیق کرده می خواهد موقعیت بین المللی کشورش را ارتقا بخشد؟ آیا با ایجاد هرج و مرج می تواند فضایی را ایجاد کند که دود این مساله به چشم آمریکایی ها نرود؟ آیا اساسا در فضای تنش و آشوب که ترامپ و ترامیپست ها ایجاد می کنند، آمریکا امکان رشد خواهد داشت؟
شرط اصلی و اولیه ایجاد رشد و قدرتگیری، وجود ثبات و آرامش و کاهش عدم قطعیت ها است. اگر چه ترامپ فهرستی از بحرانهای آمریکای کنونی را در مراسم تحلیف خود به زبان آورد با این حال، او آن فردی نیست که بتواند به آمریکا در وضعیت کنونی و آیندهاش کمک کند و حتی هیچ بعید نیست که سطح بحران ها برای آمریکا را دوچندان هم کند!