به گزارش الف؛ پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی، ضمن اشاره به سفر اخیر منطقه ای جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به خاورمیانه و رایزنی های گسترده وی با رژیم صهیونیستی و کشورهای عرب منطقه، به این نکته اشاره کرده که بر خلاف تصورات رئیس جمهور آمریکا و مقام های اسرائیلی، ایده آن ها مبنی بر ایجاد یک ائتلاف عربی-اسرائیلی و یا ایجاد ناتوی خاورمیانه علیه ایران، در همان ابتدای کار با شکستی فاحش رو به رو شد و کشورهای عربی منطقه، به دلایل خاص خود، حمایتی را از این ابتکار انجام ندادند.
میدل ایست ماینتور در گزارش خود به این نکته اشاره می کند که رهبران آمریکا و رژیم اسرائیل اساسا در درک این نکته راهبردی که اقدام برخی دولت های عربی منطقه جهت عادی سازی روابط با رژیم اسرائیل، لزوما به معنای همراهی آن ها با طرح و نقشه های ضدایرانی نیست، دچار خطا شده اند. مساله ای که موجب شده ایده تشکیل ناتوی خاورمیانه، از همان ابتدا مُرده زاده شود.
میدل ایست مانیتور در این رابطه می نویسد:
«همزمان با چرخش دولت های عربی نظیرِ امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش به سمت رژیم اسرائیل و عادی سازی روابط با آن که در حقیقت، دشمن قدیمی کشورهای عربی محسوب می شود، بسیاری از ناظران و تحلیلگران از آغاز شدنِ عصری جدید در چهارچوب روابط اسرائیل با کشورهای عربی سخن می گفتند. در این راستا شاهد افزایش سطح تجارت میان کشورهای مذکور با رژیم اسرائیل و البته بهره برداریهای احتمالی آن ها از برخی امکانات فناوری و جاسوس افزارهای اسرائیلی هستیم.
با این همه اینطور به نظر می رسد که همه چیز آن طور که اسرائیل مایل بوده، به پیش نرفته است. چند هفته قبل از سفر اخیرِ جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به منطقه خاورمیانه، وزیر جنگ اسرائیل از تشکیل یک اتحاد امنیتی میان اسرائیل و کشورهای عرب منطقه با عنوان ناتوی خاورمیانه خبر داد که هدف اصلی آن مقابله با تهدیدات ادعایی ایران و نفوذ گسترده این کشور در منطقه عنوان شده است.
با این همه، بر خلاف امیدهای رژیم اسرائیل جهت تشکیل یک محور متحد عربی-اسرائیلی علیه ایران، شکافهای قابل توجهی در چهارچوب این طرح نمایان شده است و به رهبران اسرائیلی و آمریکایی این نکته گوشزد شده که اساسا پیشبرد یکچنین طرح هایی به آن راحتی که آن ها فکر می کنند هم نیست.
در ماه جاری، شماری از دولت های عربی بیانیه هایی را صادر و تحرکاتی را انجام دادند که هدف اصلی آن ها ارسالِ این سیگنال بود که آن ها به طور تمام و کمال و مستقیم، مخالف با ایران نیستند. در این چهارچوب، دولت اردن این گزاره که ایران یک تهدید جدی امنیتی علیه آن است را رد کرد و مشاور رئیس امارات متحده عربی "انور قرقاش" نیز اعلام کرد که دولت امارات سفیر خود را به تهران خواهد فرستاد و اساسا این کشور مخالف با ایجاد یک محور ضدایرانی در منطقه است. تمامی این موضع گیری هایِ مقام ها و مسوولان اردنی و اماراتی، در نقطه مقابلهِ نگرانی های آن ها در مورد تحرکات منطقه ای و برنامه هسته ای پیشرفته ایران اتخاذ شده است.
عمان نیز از روابط حسنه خود با ایران حراست کرده و حتی به دنبال توسعه روابط با تهران است. در عین حال، مقام های ایرانی و مصری هم گفتگوهای محرمانه ای را در مسقط پایتخت عمان در ماه گذشته برگزار کرده اند. حتی عربستان سعودی نیز که رقیب و مخالف قدیمی ایران در منطقه است، به گفتگوهای تنش زدایی خود با ایران با میانجی گری دولت عراق ادامه می دهد. در این میان، دیگر بازیگران منطقه ای نظیر سوریه، عراق، و لبنان نیز هیچگونه قصد و نیتی را جهت همراهی با رویه های ضدایرانی ندارند.
شکی نیست که اغلب جهانِ عرب بویژه در مورد پیشرفت های اتمی قابل ملاحظه ایران، نگرانی های جدی دارند با این حال، هر کدام از کشورهای منطقه، ایران و رهبری این کشور را بر اساس چشم اندازها و اهداف خاص خود در حوزه سیاست خارجی می بینند و تحلیل می کنند. در این راستا، در حالی که برخی تهران را با احتیاط و به چشم دشمن می بینند، عده ای ایران را به مثابه یک فرصت ارزیابی می کنند و عده دیگری نیز دیدگاهی توام با بیطرفی نسبت به آن دارند.
برای اسرائیل و آمریکا این تصور که همگی دولت های منطقه به نحوی بی چون و چرا این آمادگی را دارند تا به یک اتحاد و ائتلاف امنیتی علیه ایران بپیوندند، از همان ابتدا نوعی قضاوت و برداشت غلط بود. از چشم انداز جهانِ عرب، به احتمال زیادی می توان نگاهِ این مجموعه به ایران را در قالب سخنرانی اخیر "محمد بن سلمان" در جریان کنفرانس جده(با حضور رئیس جمهور آمریکا) مشاهده کرد. وی ایران را یک کشور همسایه خواند که کشورهای عربی با آن پیوندهای فرهنگی و مذهبی قابل توجهی دارند و اساسا این دو می توانند همکاری های زیادی را با یکدیگر داشته باشند. در این راستا، بن سلمان از ایران در خواست کرده که در مسائل منطقه ای به اصولی نظیر عدم مداخله در امور دیگر کشورها، همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی و عمل کردنِ کامل به تعهداتش در حوزه برنامه اتمی خود پایبند باشد.
واقعیت این است که کشورهای عربِ منطقه شدیدا نسبت به ایده ناتوی خاورمیانه یا ایجاد یک اتحاد نظامی عربی-اسرائیلی، بدبینی های جدی را دارند. دلیل اصلی آن ها نیز این است که حرکت به سمت یکچنین تحرکی، اساسا در شرایط فعلی هیچ ضرورتی ندارد و تنها می تواند برای آن ها هزینه زا باشد. در عین حال، عملیاتی سازی این ایده در شرایط کنونی، از ظرفیت های اجرایی چندان زیادی برخوردار نیست و کشورهای عربی و بویژه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس ضرورتی نمی بینند که وارد یک بازی امنیتی علیه ایران شوند زیرا اساسا آن ها با هیچگونه تهدیدِ بنیادینی از سوی ایران، علی رغم تمامی تنش های منطقه ای، رو به رو نیستند.
در این راستا اخیرا شاهد بودیم که یک روزنامه نگار مصری در روزنامه عربستانی الشرق الاوسط در ماه جاری مینویسد که "ایده تشکیل ناتوی خاورمیانه(یا اتحاد عربی-اسرائیلی علیه ایران) در ابتدا توسط رژیم اسرائیل اعلام شد و از سوی آمریکا حمایت شده و اساسا در چهارچوب دستورکارهای این نظام سیاسی قرار دارد و ضرورتا بازتابدهنده منافع کشورهای عربی نیست. این ایده، در تمامی مراحل خود، شبیه به گیاهی است که آن را از یکجا کنده اند و قصد دارند در جایی دیگر بکارند. بدون تردید در این شرایط، به احتمال زیاد این گیاه خشک میشود و خواهد مُرد".
این روزنامه نگار مصری در ادامه می نویسد: "کشورهایی که مخالفت خود را با ایده ناتوی عربی اعلام کرده اند، این اقدام خود را به دلیل تمایلاتشان جهت ابراز حمایت از ایران انجام نداده اند. آن ها این اقدامرا انجام داده اند زیرا به این باور رسیده اند که مسائل مرتبط با ایران تنها از طریق گفتگو قابل حل است و در این رابطه نباید به جنگ و تنش زایی متوسل شد. از این رو، آن ها با رد کردنِ اشکار این ایده(تشکیل ناتوی خاورمیانه)، عملا به تهران این سیگنال را رسانده اند که دنبال برقراری روابطی منطقی و به دور از تنش با آن هستند و متعاقبا از ایران نیز انتظار دارند تا این رویکرد را با رویِ باز پذیرا باشد. از این رو می توان گفت که پیشنهاد تشکیل ناتوی خاورمیانه و یا اتحادی عربی-اسرائیلی علیه ایران، از همان بدو تولد، مرده زاده شده بود".
در عین حال این احتمال نیز وجود دارد که دولت های عربی(هم آن هایی که اسرائیل را به رسمیت شناخته اند و هم آن هایی که احتمال می رود در آستانه انجام چنین اقدامی باشند)، هنوز به طور کامل نَه به اسرائیل و نَه به آمریکا در صورت وقوع هرگونه تنش و مناقشه ای میان خود با ایران اعتماد ندارند و مطمئن نیستند که واشینگتن بتواند اقدامات قاطعی را در صورت وقوع سناریوی مذکور در حمایت از آن ها انجام دهد.
مهم تر از همه اینکه باید توجه داشت که حتی اگر نیروی موسوم به ناتوی خاورمیانه جهت تقابل با ایران ایجاد شود، اساسا اتحادی ایجاد شده که اعضای آن هیچگونه اشتراکی را در دیدگاه ها و نقطه نظرات خود ندارند. مسالهای که عملا این اتحاد را به اتحادی نامتقارن تبدیل می کند. شاید فرق این نیرو با خودِ سازمان ناتو هم در همین مساله باشد. اکنون اعضای سازمان ناتو در کنار یکدیگر روسیه را به مثابه یک دشمن مشترک می پندارند یا حداقل آن را بازیگری تنش زا و رقیبی خطرناک می دانند. این در حالی است که تمامی دولت های عربی علیه ایران متحد نیستند و در این رابطه اتفاق نظری وجود ندارد. جدای از این ها باید توجه داشت که ماهیت معادلات سیاسی در منطقه خاورمیانه به شدت پیچیده است اما این پیچیدگی با شدت کنونی در قالب معادلات قاره اروپا و در چهارچوبی سازمانی نظیر ناتو و اعضای اروپایی آن حاکم نیست.
اسرائیل و آمریکا خیلی زود خواهند فهمید که آن دسته از دولت های عربی که به سمت تقویت پیوندهای خود با اسرائیل حرکت کرده اند، لزوما این اقدام خود را به معنای تقابل با ایران در نظر نگرفته اند و اساسا کشورهای عربی که اسرائیل با آن ها طرف است، بر پایه "عملگرایی" عمل می کنند(حتی اگر بنیان کار آن ها اشتباه باشد). همان رویکردی که در وهله نخست برخی از آن ها را به سمت نزدیکی با اسرائیل سوق داده است.»
*لینک:
https://www.middleeastmonitor.com/20220729-in-their-hope-for-a-middle-eastern-nato-against-iran-israel-and-the-us-may-end-up-heartbroken/