ما نسل های بعدی انقلاب اسلامی همچنان منتظر باور شدن هستیم. منتظر هستیم تا نسل اول که انقلاب حاصل تلاش ها و فداکاری های او بود، ما را باور و به ما اعتماد کند تا بخشی از میراث خود را که سال ها برای آن مبارزه و هشت سال دفاع کرده، به ما واگذار کند و از رشید شدن و کوشش نسل چهارم خود در راه حفظ و توسعه انقلاب لذت ببرد.
البته این نسل به گونه ای قابل ستایش در برابر تحریم های استثنایی جهان مقاومت کرده، در برابر بی ثباتی و کوتاهی های اقتصادی، بیکاری و بسیاری از مشکلات ایستادگی کرده است. اما نباید توقع داشت که در برابر از دست دادن فرصت های استثنایی سیاست خارجی، از دست دادن نخبگان و سرمایه انسانی، به خطر افتادن محیط زیست و حیات ایران، یعنی عناصر حیاتی کشور مانند آب و هوا بی تفاوت باشد.
نسل اول انقلاب اسلامی باید ضمن باور کردن جوانان کشور، این حقیقت را بپذیرد که نسل جوان توان درک و تدبیر پیچیدگی های جهان امروز را دارد و با تصمیم های تخصصی خود می تواند کشور را به سمت خروج از مسیرهای پرچالش هدایت کند.
نسل اول انقلاب باید بپذیرد که هر کجای کشور اگر مسئولیتی دارد و شایستگی و تخصص لازم را ندارد، قطعا پا روی خون دوستان شهید خود گذاشته است. در شرایط امروز کشور در برخی سطوح نه تصمیم جدی برای حضور و ایفای نقش جوانان در عرصه های مدیریتی وجود دارد، نه برنامه ای برای این مهم تدوین شده است.
در بعضی از موقعیت های کشور که انتقال کرسی های مدیریتی احیانا به نسل جوان سپرده شده، احتمال می رود که تجربه مطلوبی نباشد و بهانه ای برای بازگشت سالخوردگان به عرصه تصمیم گیری پیش بیاید. چرا که اولا انتخاب جوان شایسته صورت نگرفته و افراد با روابط سیاسی و گاه خانوادگی به مسئولیت ها منتصب شده اند. ثانیا، فرد انتخاب شده هیچ گونه تجربه ای در آن مسئولیت محول شده و سابقه حضور در آن سازمان را ندارد و این خود باعث شکست خواهد شد. در نهایت فرد انتصاب شده مدارج و مراحل رشد و پیشرفت را به طور متداول طی نکرده است، لذا توان اتخاذ تصمیمات صحیح را نداشته و نتیجه کار مطلوب نخواهد شد.
این موارد البته از نظر بسیاری که در دولت و دستگاه های حکومتی فعال هستند، از آنجا که متعدد تکرار و تبدیل به قاعده شده، بدیهی به نظر می آید و چاره ای برای اصلاح این روند وجود ندارد. لذا با وجود اینکه همه می دانیم، در عین حال در کمال آرامش در برابر آن سکوت کرده و از مقابل آن آهسته رد می شویم و زیرلب زمزمه می کنیم که انشاالله گربه است. اما خطر تصمیم سازی های ناپخته و اشتباه و تصمیم گیری های هیجانی و غیرکارشناسی، در کشور بسیار جدی است.
از مسئولی که سالها در نهادهای امنیتی فعالیت کرده و ناگهان سر از مدیریت یک مجموعه ورزشی یا فرهنگی در می آورد یا مسئولی که سالها در نهادهای رسانه ای فعالیت می کرده و ناگهان سر از ریاست مجموعه صنعتی در می آورد و مدیری که دارای دکتری علوم قرآنی و حدیث است، اما مهم ترین کرسی نظارت بر برنامه و بودجه کشور را در اختیار دارد، نمی توان انتظار داشت که تصمیمات صحیح و آینده نگر برای کشور اتخاذ کند.
خلاصه اینکه باید برای عرصه مدیریتی کشور فکری کرد و پیش از آن تعارف را با خود و دیگران کنار گذاشت. چه افراد سالخورده ای که مسولیتها را بدون دارا بودن شرایط لازم اشغال کرده اند و چه افراد جوانی که بدون طی کردن مدارج لازم و شایستگی و تجربه کافی مسئولیت می پذیرند، باید بدانند که در نگاهی عادلانه هم ردیف خائنان به این کشور قرار دارند. چراکه ناخواسته در حال ضربه زدن به منافع کشور و مردم هستند و قطعا روزی باید پاسخگوی شهدا و خانواده های مظلوم شان باشند.
*کارشناس ارشد علوم سیاسی و روابط بین الملل