به گزارش الف؛ پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی ضمن اشاره به روند مذاکرات اتمی وین، روابط ایران و غرب را از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران با فراز و نشیب های گسترده ای همراه دانسته و تاکید کرده که در نهایت در سال های اخیر، این مذاکرات هسته ای میان ایران و غرب بوده که به یکی از مهمترین محورهای تنش میان دو طرف تبدیل شده است. درست به همین دلیل است که جدای از تمامی مولفه هایی که در چهارچوب روابط دو طرف می توان به آن ها اشاره کرد، این مذاکرات اتمیِ جاری در وین است که سیر آتی روابط ایران و غرب را نیز ترسیم خواهد کرد.
میدل ایست مانیتور در این رابطه می نویسد:
«بیش از چهار دهه از وقوع انقلاب اسلامی ایران می گذرد با این حال، این کشور و غرب همچنان چالش های جدی را با یکدیگر تجربه می کنند. پس از سقوط رژیم شاه در ایران، انقلابیونِ ایرانی به رهبری "آیت الله خمینی" شعارهای زیادی را درعرصه حکمروایی ایران برجسته کردند که از جمله آن ها می توان به شعار معروفِ "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" اشاره کرد. جهت تایید این اصول، برخی رویه ها در عرصه سیاست خارجی ایران گنجانده شدند که از آن جمله می توان به محوریتِ مساله فلسطین، مقابله با استکبار جهانی و یا شیطان بزرگ(آمریکا)، وحدت مسلمانان، و حمایت از مستضعفین اشاره کرد.
یکی از نخستین اقداماتی که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی این کشور عملیاتی شد، قطع کاملِ روابط ایران با اسرائیل و رژیم آپارتایدی آفریقای جنوبی بود. ایران همچنین جریان صادرات نفت خود به هر دو بازیگر مذکور را نیز به کل قطع کرد. این روند با وخامتِ روابط ایران و آمریکا در ماه های پس از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت. این اتفاق بویژه پس از آنکه دانشجویان ایرانیِ پیرو خط آیت الله خمینی سفارت آمریکا را تسخیر کردند و دیپلمات های آمریکایی را به مدت 444 روز در کنترل خود داشتند، بیش از پیش تقویت شد. با این همه علی رغم گذرِ زمان، روابط تهران و واشنگتن همچنان سرد باقی مانده و تغییری در آن به وقوع نپیوسته است. ایران هنوز از برقراری روابط با آمریکا خودداری می کند و همچنان سیاست های خود در ابعاد منطقه ای و بین المللی را در نقطه مقابل رویه های دولت آمریکا تعریف می کند.
حتی "فیدل کاسترو" و انقلابیونِ کوبایی که رژیم "باتیستا" را (که حامی آمریکا بود) در سال سال 1959 ساقط کردند، روابط خود با واشنگتن را صرفا در بُعد منطقه ای محدود کردند و همچون ایران، روابط در کلیه سطوح را منجمد نساختند.
تنش ها و سردی روابط میان ایران و آمریکا هیچوقت به یک درگیریِ تمام عیار نظامی میان این دو کشور ختم نشده است با این حال، دو طرف در ابعادی کوچکتر و محدودتر با یکدیگر تنش هایی را تجربه کرده اند. ایران و آمریکا در قالب تنش های محدودِ خود همواره در معرض یک درگیری همه جانبه قرار داشته اند. با این حال، با توجه به اینکه درگیری میان آن ها می تواند ابعاد گسترده ای را به خود بگیرد، هر مرتبه دو طرف به نوعی خویشتن درای کرده اند و از به اوج رسدین اختلافات خودداری نموده اند. به عنوان مثال، دو سال قبل، ایران در پاسخ به اقدام آمریکا در ترور ژنرال "قاسم سلیمانی" فرمانده سپاه قدس ایران و "ابومهدی المهندس" از فرماندهان حشد الشعبی عراق، بیش از 20 موشک را به به پایگاه عین الاسد عراق که محل حضور نظامیان آمریکایی بود شلیک کرد. حتی تا به امروز نیز همچنان ترس و نگرانی ها مبنی بر احتمال انتقام های گسترده تر ایران همچنان پا برجا هستند. ایالات متحده آمریکا نیز پس از حملات موشکی ایران به عین الاسد، از نشان دادن واکنش به ایران خودداری کرد زیرا به شدت از تبعات ویرانگرِ آن هراس داشت.
در دهه 1990 میلادی، به دلیل مشغول بودنِ شدید آمریکا به بحران کویت و اشغال این کشور توسط رژیم صدام حسین و در نهایت سقوط رژیم بعث عراق در سال 2003، روابط تهران و واشنگتن تا حدی رو به آرامش بود و حتی دو طرف در برخی موضوعات، منافع مشترک داشتند. با این حال، در مورد عراق خیلی زود شرایط تغییر کرد و ایران و آمریکا عملا اختلافات زیادی را جهت کسب نفوذ و قدرت در عراق تجربه کرده اند.
با این همه، روابط ایران و آمریکا در شرایط کنونی تا حد زیادی رو به موازنه قرار دارد. اکنون هر طرف توانمندیهای خاص فناوری و نظامی ویژه خود را دارد و در حالیکه به صورت گهگاه شاهد درگیری های پراکنده میان آن ها و نیروهای نیابتیشان هستیم، با این حال در حوزه مسائل ایدئولوژیک، روانی، فنی، سایبری و راهبردی نیز به صورت آشکار و پنهان با یکدیگر در وضعیت جنگ و تنش به سر می برند. در این چهارچوب، بزرگترین اهرم آمریکا در عرصه نزاع با ایران، درگیر کردنِ اسرائیل است. کما اینکه اسرائیل خود به تنهایی نیز خصومت هایی جدی را با ایران دارد و در مدت اخیر بویژه بواسطه عادی سازی روابط خود با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، تنشزاییهای جدیدی را علیه تهران آغاز کرده است. این رویکرد اسرائیل که البته با مهندسی آمریکا اتفاق افتاده، می تواند تا حد زیادی برای منطقه خطرناک باشد و پاسخ های قابل توجهی را نیز از سوی ایران به دنبال داشته باشد. در شرایط کنونی نگرانی های جدی راجع به تقویت همکاریهایِ محور ایران، روسیه و چین وجود دارد. مسالهای که در نوع خود می تواند از نفوذ آمریکا و متحدان آن در منطقه خاورمیانه بکاهد. موضوعی که عملا به دغدغه ای جدی برای واشنگتن و متحدان منطقه ای آن تبدیل شده است.
با این همه، ایران به تنهایی نیز اهرم های معتبری را علیه محور غرب و شرکای منطقه ای آن دارد. تهران در راس هلال شیعی و محور مقاومت قرار دارد و نوعِ ایدئولوژی و اسلام سیاسی که ایران ارائه می کند نیز همواره مایه نگرانی غرب و بویژه آمریکا بوده است. نباید فراموش کرد که اساسا هویت انقلاب اسلامی به نحوی است که در تقابل با رویه های قلدورمابانه غرب قرار دارد و هر زمان ایران بخواهد از این هویت فاصله بگیرد، عملا دیگر نمیتوان از موجودیتی به نام انقلاب اسلامی ایران صحبت کرد.
آمریکا سال هاست که از تاکتیک های مختلف نظیر دیپلماسی، زبان زور و تحریم استفاده می کند تا ایران را به زانو در آورد. با این حال تقریبا در تمامی موارد در رسیدن به اهداف خود ناکام بوده است. آمریکا حتی بخش غذا و داروی ایران را نیز تحریم کرده است. دو سال قبل، آمریکا دامنه تحریم های خود علیه بخش مالی ایران را گسترده تر از هر زمانی کرد و عملا ایران را در موقعیت عدم درسترسی به نظام مالی بین المللی قرار داد. اضافه بر این، سیستم و سامانه سوئیفت نیز هرگونه همکاری مالی خود با ایرانی ها را به ویژه آن دسته از نهادها و سازمانهایی که تحت تحریم های آمریکا قرار دارند، به شدت محدود کرد.
با این همه، ایران حتی این دسته از فشارها را نیز تحمل کرده و موجب حیرت همگان شده است. بسیاری این تحریم ها را عملا به مثابه امکاناتی می بینند که تهران با تمسک به آن ها توانسته در بسیاری از حوزه ها خودکفا شود. در این رابطه به طور خاص به صنعت هسته ای ایران اشاره می شود که سال هاست تحتِ همه نوع تحریمی است.
جدای از این ها، روابط منطقه ای ایران نیز سقوط و کاهش چندانی را تجربه نکرده اند و حتی در سال های اخیر گسترش نیز یافته اند. دراین رابطه به طور خاص می توان به توسعه روابط ایران با سه عضوِ کشورهای شورای همکاری خلیج فارس یعنی عمان، کویت و قطر اشاره کرد. ایران همچنین روابط دوستانه ای با ترکیه و پاکستان دارد و در عراق و سوریه و لبنان نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردار است.
با این همه، این توافق هسته ای "برجام" است که در سال های اخیر به صریح ترین نمونه نوسان در روابط کشورهای غربی با ایران تبدیل شده است. ایران به خوبی از فشارهایی که اسرائیلی ها به آمریکا و کشورهای غربی وارد می کنند تا مذاکرات اتمی با تهران پیچیده تر شود و صنعت هسته ای ایران بیش از هر زمانی تحت کنترل و نظارت درآید آگاه هستند. آن ها همچنین می دانند که طرف های غربی سعی دارند تا حوزه مذاکرات را به عرصه هایی نظیر توان موشکی و نقوذ منطقه ای ایران نیز توسعه دهند. البته که ایران در این زمینه ها هیچ مذاکرهای را با غرب انجام نخواهد داد زیرا انجام مذاکرات در این حوزه ها، تاثیری مستقیم بر امنیت ملی ایران خواهد داشت. درست به همین دلیل است که می توان گفت که این مذاکرات وین است که در نهایت روندهای آتی در روابط ایران و غرب را که یا به سمت صلح و آرامش و یا به سمت تنش زایی گرایش خواهد داشت، تعیین می کند.»
*لینک:
https://www.middleeastmonitor.com/20220208-vienna-and-the-future-of-relations-between-the-west-and-iran/