به گزارش الف؛ "گیدئون لِوی" روزنامه نگارِ شناخته شده صهیونیست در مقاله ای برای پایگاه خبری "میدل ایست آی"، به طور خاص به این نکته پرداخته که شهروندان ساکن در اراضی اشغالی، با سوالی جدی رو به رو هستند که نمونه آن را مردم دیگر کشورهای جهان به ندرت از خود می پرسند. آن سوال این است: آینده رژیم اسرائیل چه خواهد بود؟ به عقیده لِوی، شهروندان اسرائیلی هیچ چشم اندازی در مورد آینده رژیم اشغالگر قدس ندارند و بسیاری از آن ها نیز از ترس همین مساله، در پی یافتن یک پاسپورتِ دوم برای خود هستند. گویی پاسپورت اسرائیلی آن ها یک تاریخ انقضا دارد و دیگر تمدید نمی شود و آن ها باید برای جبران این نقیصه، به دنبال یک پاسپورت و کشور دیگر برای خود باشند.
گیدئون لِوی ستون نویس سابق روزنامه هارتض رژیم صهیونیستی، به طور کلی آینده روشنی را برای این رژیم و شهروندان آن پیش بینی نمی کند و به طور خاص رژیم اسرائیل را بر خلاف ادعاهای ظاهری آن مبنی بر اینکه رژیمی قدرتمند است، شبیه به درختی به ظاهر تنومند ارزیابی می کند که به شدت از درون پوسیده است.
گیدئون لِوی در مقاله خود می نویسد:
«اگر بخواهیم یک چیز را که به کل از دستورکارهای عمومی در اسرائیل حذف شده مد نظر قرار دهیم، صحبت در مورد چشم اندازهای بلند مدت در اسرائیل است. اسرائیلی ها به آینده نگاه نمی کنند. آن ها حتی می ترسند که چند سالِ آینده را در نظر گیرند. به طور خاص سیاستمداران و حکمرانان اسرائیلی به شدت از اینکه توضیح دهند چه چیزی پیش روی شهروندان اسرائیلی و کودکان آن ها است، طفره می روند. حتی یک اسرائیلی هم وجود ندارد که بتواند با قطعیت بگوید که آینده و سرنوشت رژیمی که ذیل آن زندگی میکند، چه خواهد شد.
از هر فرد عادی، سیاستمدار، روزنامه نگار و یا دانشمندی با هر نوع نگاه سیاسی(از نگاه سیاسی چپ گرفته تا راست) در اسرائیل بپرسید که اسرائیل به کجا می رود؟ و اساسا این رژیم در 20 سال یا 50 سال آینده چه وضعیتی خواهد داشت؟ آن ها حتی نمی توانند 10 سال آینده را هم تصور و توصیف کنند. حتی تعداد بسیار معدودی از اسرائیلی ها می توانند بگویند که مایلند رژیمشان به کدامین سو حرکت کند. البته که در این میان باید آن هایی را که شعارهای توخالیِ صلح و امنیت و شکوفایی اقتصادی را می دهند نیز استثنا کنیم.
سوال دردسر ساز
در کنار همه آنچه گفته شد: یک سوال اساسی دیگر نیز در مورد اسرائیل وجود دارد که در نوع خود حاوی نکات قابل توجهی است: آیا اساسا اسرائیل تا 20 یا 50 سال آینده، وجود خواهد داشت؟ این سوال تقریبا یکی از دغدغههای اساسی و البته مبهمی است که امروز در اسرائیل در مورد آن صحبت می شود. این سوال نیز مطرح می شود: آیا زمانی می رسد که صلح برقرار شود؟ سوال هایی که علی رغم مهم بودنشان و اینکه ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده اند، دیگر به آن ها توجه ویژه ای نمی شود.
مکان های بسیار کمی در جهان وجود دارد که در آن ها مردم از خود بپرسند آیا کشورشان از همین حالا، تا چند سال یا دهه آینده دوام خواهد آورد و همچنان وجود خواهد داشت؟ مردم آلمان، آلبانی و یا توگو و چاد، یکچنین سوالی را از خود نمی پرسند. البته که برخی نیز می گویند که نباید یکچنین سوالی درمورد اسرائیل که قدرت نظامی و سلاح اتمی دارد و از حمایت و کمک های قدرت های غربی در حوزه های مختلفِ فناوری برخوردار میشود، پرسیده شود.
با این حال، این واقعیت را در نظر گیرید که اسرائیلی ها همچنان در مورد بقای رژیمشان سوال می پرسند و اینکار را به تازگی نیز بیشتر از هر زمان دیگری انجام می دهند. در این رابطه کافی است که به تلاش های قابل توجه شهروندان اسرائیلی در به دست آوردن یک پاسپورت دوم برای خود و خانواده هایشان اشاره کنیم. حال هر پاسپورت و مرتبط با هر کشوری که می خواهد باشد. فرقی ندارد پاسپورت پرتغالی باشد یا لیتوانیایی. مساله اصلی این است که شهروندان اسرائیلی می خواهند ورای اینکه شهروندی اسرائیلی را داشته باشند، پاسپورت یک کشور دیگر را هم داشته باشند. گویی پاسپورت اسرائیلی آن ها تاریخ انقضای مشخصی دراد و آن ها باید از همین حالا به فکر دوره پس از انقضای پاسپورت خود باشند.
تمامی این مسائل به این نکه اشاره دارند که عادت اسرائیلی ها مبنی بر اینکه سرشان را زیر برف کنند و در مورد آینده اسرائیل صحبت نکنند، عملا واقعیت های بسیاری را دفن می کند. ترس و وحشت در مورد اینکه آینده حامل چه رویدادها و اتفاقاتی برای اسرائیلی ها خواهد بود، یک دغدغه اساسی برای آن ها است. آن ها عمیقا از آینده اسرائیل در هراسند. اسرائیلی ها همواره به قدرت نظامی خود و اینکه بر اساس ادعاهای خودشان ملتی برگزیده هستند، بالیده اند. این در حالی است که ترسی عجیب آن ها را از درون می بلعد.
آینده اسرائیل از شهروندان اسرائیلی پنهان شده و عملا در مه و ابهام است. آن ها مایلند که از چشم انداز دینی و مذهبی در مورد "ابدیت" صحبت کنند و مثلا بگویند: "یک بیت المقدس متحد برای همیشه" و "وعده همیشگی خداوند به اسرائیل". با این حال، در درونِ خود آن ها هیچ سرنخی ندارند که فردا قرار است چه بر سرشان آید.
خودفریبی برای اسرائیلی ها راهگشا نیست
اسرائیل و جامعه آن، به نحوی که به هیچ عنوان در طول تاریخ در جامعه دیگری مشاهده نمی شود، درگیرِ سرکوب، انکار، و خودفریبی است. مثلا اسرائیلی ها به نحو گسترده ای نسبت به اینکه سرزمین یک ملت دیگر را اشغال کرده اند و به شدت در سرزمین های فلسطینی آپارتاید گونه رفتار می کنند، بی اعتنا هستند و آن را انکار می کنند. این در حالی است که کوهی از شواهد را می توان برای اثبات این مسائل ارائه کرد.
کافی است از اسرائیلی ها بپرسید که اگر روزی فلسطینی ها اکثریت را میان رودخانه اردن و دریای مدیترانه کسب کنند، وضعیت برای اسرائیل چگونه خواهد شد؟ تنها و تنها شانه هایشان را بالا می اندازند. به هیچ عنوان نمیفهمند که در آینده رهسپار کجا هستند؟ آیا قرار است تا ابد با زورِ سنیزه زندگی کنند؟ آیا بهایی که به خاطر این رویکردهای اسرائیل پرداخته می شود، ارزشش را دارد؟
جالب اینکه این سوال ها را نیز وقتی از شهروندان اسرائیلی بپرسید، انگار با پرسش هایی رو به رو می شوند که تاکنون آن ها را نشنیده اند. با این همه، در هر حالتی، آن ها هیچ پاسخی ندارند. اسرائیلی ها واقعا هیچ پاسخی ندارند.
این وضعیت حقیقتا وضعیتی اسفناک برای اسرائیلی ها است. یک جامعه با چنین وضعیتی و در شرایطی که سَر در برف دارد، تردیدی نیست که نمی تواند با چالش های ویژه ای که با آن ها رو به رو است کنار بیاید و آن ها را به درستی مخاطب قرار دهد. اشغال و اشغالگری، که بیش از هر چیز دیگری، اسرائیلِ امروز را توضیح می دهد و تعریف می کند، عملا حامل چالش های بیشماری برای اسرائیلی ها است. با تداوم اشغالگری اسرائیلی ها چه اتفاق یا اتفاقاتی خواهد افتاد؟ چه آینده ای در انتظار اشغالگران(اسرائیلی ها) و اشغال شدگان(فلسطینی ها) است؟ آیا اشغالگری توان این را دارد که تا ابد ادامه پیدا کند؟
تا به امروز، من (نویسنده گزارش کنونی: گیدئون لِوی)، قانع شده ام که اشغالگری توان اینکه تا ابد ادامه پیدا کند را ندارد. تاریخ به ما یاد داده که مردمی که برای آزادی می جنگند(اشاره به فلسطینی ها)، در نهایت پیروز میشوند و رژیم های پوسیده ای نظیر رژیم اشغالگر اسرائیل، در نهایت و از درون فرو می ریزند. در واقع، زوال و نابودی آن ها از خودِ درونشان است و آن ها فی نفسه متزلزلند.
با این حال، از آنجایی که اشغال اسرائیل ادامه می یابد و پایان آن نیز نزدیکتر می شود، باوری در من ایجاد شده که با توجه به روند تحولات، به احتمال فراوان به زودی اتفاقی خواهد افتاد و سرنگونی رژیم اشغالگر اسرائیل نیز، زودتر محقق خواهد شد. از این منظر، وضعیتِ اسرائیل شبیه به درختی است که به ظاهر تنومند به نظر می رسد اما از درون پوسیده شده است. »