نیم نگاهی به سریالهای پرمخاطب نه فقط در تلویزیون ایران که در همه جای دنیا این را تائید میکند که یکی از جذابترین آثار نمایشی، پرداختن به یک داستان و روایت درماتیک در بستر یک برهه تاریخی است. از جمله آنها میتوان به سریال های مذهبی «امام علی(ع)»، «امام رضا (ع)»، «امام حسن (ع)»، «در چشم باد»، «مدار صفر درجه»، «کیف انگلیسی»، «شهرزاد»، «کیمیا»، «گاندو» و همین اواخر «خاتون» (که بر بستر نماوا پخش شد) اشاره کرد. جذابیت این سریالها علاوه بر وجود روایتی واقعی که البته با تخیل نویسنده و کارگردان در هم تنیده شده، در بالا بردن شناخت و آگاهی مخاطب از تاریخ است. مخاطب امروز خواهان آگاهی بیش از پیش است، هر چند که راههای متعدد و متنوعی نیز برای کسب این آگاهی در اختیار داشته باشد، اما اثر هنری نمایشی که فرم بصری درست و محتوای درستی به او عرضه میکند، تخیل او را نیز به کار میگیرد.
به نظر میرسد سریال «نجلا» به کارگردانی خیرالله تقیانیپور که فصل دوم آن از شبکه سوم سیما از ابتدای سال جدید شروع شده در این دسته از سریالها قرار میگیرد، روایت دراماتیک در بستر تاریخ معاصر. روایت از روزهای بعد از پیروزی انقلاب و پیش از شروع جنگ هشت ساله و با ترورهای کور در جنوب کشور آغاز شد. آخرین قسمت از فصل اول، نوید ماجرای عاشقانه نجلا و عبد بود که در فصل دوم پی گرفته شده است.
هر چند بازیگر نقش نجلا عوض شد، جذابیت عشق نجلا و عبد با بازیهای خوب محیا دهقانی و حسام منظوم دو که با اوج و فرود و سوز و گذار زیادی همراه است، به قوت خود باقی است؛ خصوصا که نقشهای مکمل آنها از جمله شیرین با بازی ملیکا شریفینیا و عمه سلیمه با بازی آزیتا حاجیان و عطا با بازی مصطفی ساسانی وجه دراماتیک داستان را قوام میبخشند.
اما آنچه در این فصل بیشتر خود را نشان میدهد پرداخت بیشتر به پسزمینه تاریخی روایت است یعنی زمانی که نیروهای نظامی عراق فعالیت خود را برای ایجاد ناامنی در جنوب کشور بیشتر کردند. شاید وجه امتیاز این فصل «نجلا» نزدیکتر شدن به نیروهای نظامی و مردمی عراقی است که تا به حال در کمتر سریال یا فیلمی درباره دفاع مقدس دیده شدهاند. نویسنده هم به نیروهای ایرانی مزدور که در زمین عراق بازی میکنند پرداخته و هم به نیروهای عراقی مردمی که پیش از شروع جنگ دست در دست نیروهای ایرانی داشتند و این داستان و روایت تاریخی را از نگاه تک بُعدی دور کرده است. به نظر نگارنده، ارتباط اعضای کمیته انقلاب اسلامی با نیروهای مردمی مدافع نظام جمهوری اسلامی، قدرت این کمیته که بعد به سپاه پاسداران تغییر پیدا کرد را نشان میدهد.
گرچه سریال به نظر جدی است، به دلیل نقش عطا طنز پنهانی نیز دربردارد، طنزی که به هویت نقش میخورد، جوان سادهدلی که خانوادهای ندارد و تنهاست اما هم عشق و علاقهاش به شیرین جدی است و هم وفاداری و عهدش با عبد، کوکاش. اما این سادهدلی اوست که طنز پنهان را ایجاد میکند. حالا با توجه به این وجه طنز و بستر تاریخی و پیوند خوردن اتفاقات سیاسی زمان با روایت دراماتیک و عاشقانه شخصیتهای آن میتواند «نجلا» را به دسته سریالهای استراتژیک مثل «گاندو» یا «خانه امن» که هر دو به تازگی از تلویزیون پخش شد نزدیک کند؟ پاسخ صریح است: چرا که نه و اتفاقا شاید بیشتر از دو سریال مذکور بتواند با مخاطب ارتباط پیدا کند چون سریالهای «گاندو» و «خانه امن» لایه بیرونی و روایت اصلی داستان که به ترورهای داخلی و خارجی میپرداخت، امنیتی و استراتژیک بود و احتمال اینکه برخی مخاطبان به دلایل مختلف از تماشای آن صرف نظر کنند، وجود داشت. اما «نجلا» اتفاقا چون روایت دراماتیک و عاشقانهاش لایه رویین آن است و چاشنی طنزی هم دارد، مخاطب را به خوبی با خود همراه میکند و حال این مخاطب میتواند در حالی که لذت یک داستان عاشقانه را مزه مره میکند، با بخشی از تاریخ معاصر نیز آشنا شود. به این ترتیب، تلویزیون نه تنها از هزینه برای ساخت داستانهای تخیلی غیرواقعی که اصولا به یک یا چند امر غیراخلاقی میپردازند تا گره دراماتیک و تعلیق ایجاد کنند، پرهیز کرده بلکه بستر لازم برای آشنایی و ارتقای آگاهی مخاطب نیز گام موثری برداشته است و این همان چیزی است که نیاز امروز ماست و مسوولان تلویزیون بیش از پیش باید به آن توجه کنند.
در آخر باید علاوه بر بازیهای خوب، طراحیهای خوب صحنه و چهره و لباس، به موسیقی جنوبی و صدای خوب خواننده تیتراژ پایانی، عرفان طهماسبی و راکورد لهجه جنوبی که از سوی همه بازیگران حفظ میشود نیز اشاره کرد. همه اینهاست که یک فرم درست و جذاب یک اثر نمایشی را میسازد.