به گزارش الف، چند روز قبل «بنی گانتس» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اعلام کرد که 4 پیشنهاد برای کمک به ارتش لبنان از طریق «یونیفل» (نیروهای موسوم به حافظ صلح سازمان ملل مستقر در لبنان) ارائه داده است.
البته کاملا بدیهی است که ارتش لبنان با پایبندی به مواضع ملی این کشور که بر اصل دشمنی با رژیم اشغالگر صهیونیستی تاکید دارد، قاطعانه این پیشنهاد را رد کرد. اما به نظر میرسد که خود اسرائیلیها نیز از شنیدن چنین خبری تعجب کردند.
همین موضوع سوالاتی به وجود میآورد مبنی بر اینکه چرا در زمان فعلی چنین پیشنهادی از جانب اسرائیل برای لبنان مطرح شده و اهداف پشت پرده آن کدام است؛ پیشنهادی که با استقبال آمریکاییها مواجه شد.
از آنجایی که ارتش لبنان از 3 دهه گذاشته همواره در کنار مقاومت برای دفاع از حاکمیت لبنان تلاش کرده و همچنین با هماهنگی با حزبالله نقش بارزی در پیروزی لبنان در جنگهای 2000 و 2006 مقابل دشمن صهیونیستی داشت، پرواضح است که تلآویو واقعا قصد کمک به این ارتش برای توانمندسازی و حل مشکلات آن را ندارد.
از طرف دیگر طی همه این سالها آمریکا تلاش کرده تا به نوعی ارتش لبنان را تحت سیطره خود درآورده و آن را از مقاومت جدا کند. آمریکاییها حتی به این منظور تلاش کردند با ایجاد اختلافات فرقهای و نژادی میان نیروهای ارتش و حزبالله لبنان تفرقه ایجاد کنند. اما با وجود همه این تلاشها مثلث ارتش، ملت و مقاومت در لبنان برای دفاع از کیان و حاکمیت این کشور همچنان پابرجاست.
اما واقعیت غیرقابل انکار این است که ارتش لبنان نیز به اندازه سایر موسسات رسمی این کشور و چه بسا بیشتر از آنها تحت تاثیر بحران بیسابقه لبنان قرار گرفته؛ تا جایی که علاوه بر عدم توان تامین امکانات نظامی بخشهای مختلف، قدرت پرداخت حقوق کارکنان و سربازان را نیز ندارد و آنها حتی از خدمات پزشکی نیز محروم هستند.
در این شرایط آمریکا که همواره مانع کمک کشورهای دوست لبنان به ارتش این کشور شده، در تلاش است تا این ارتش را وابسته به واشنگتن کند. اما با این وجود میبینیم که ایالات متحده همواره برای کمک به ارتش لبنان شرط و شروط غیرمنطقی قرار میدهد؛ به نوعی که لبنانیها نتوانند این شروط را اجرا کنند.
لازم به ذکر است که آمریکا در این روند همواره منافع رژیم صهیونیستی را در نظر میگیرد و تابع تصمیمات این رژیم است. به عنوان مثال طی دو ماه گذشته رژیم صهیونیستی شروطی برای آمریکا در خصوص کمکهای این کشور به ارتش لبنان مطرح کرد که عبارتند از: دور کردن رزمندگان حزبالله از مرز با فلسطین اشغالی، تعهد ارتش لبنان مبنی بر آنکه ساخت موشکهای نقطهزن را برای حزبالله دشوار کند و جلوگیری از قاچاق اسلحه به لبنان.
بنابراین تحلیلگران معتقدند که فتنهافروزی و اختلافافکنی میان ارتش لبنان و حزبالله از جمله اهداف اساسی صهیونیستها در ارائه پیشنهاد کمک به ارتش این کشور است.
از طرف دیگر رژیم صهیونیستی در کنار آمریکا از سالهای گذشته تلاشهای پنهانی برای کشاندن لبنان به مسیر عادیسازی با تلآویو انجام داده است. نمونه بارز این امر مربوط به حواشی مذاکرات غیرمستقیم میان لبنان و اسرائیل درباره ترسیم مرزهای دریایی میباشد؛ جایی که صهیونیستها در دور اول این مذاکرات که اکتبر 2020 در منطقه «الناقوره» (مقر یونیفل) برگزار شد اصرار داشتند مذاکرات به شکل مستقیم باشد و طرفین عکس یادگاری نیز بگیرند. اما زمانی که این هدف محقق نشد و تیم مذاکرهکننده لبنانی بر حقوق کامل این کشور در منطقه دریایی مورد مناقشه با فلسطین اشغالی تاکید کرد، طرف آمریکایی و صهیونیستی مذاکرات را به حالت تعلیق درآورند که همین امر مانع بهرهبرداری لبنان از ثروت دریایی خود در شرایط بحرانی این کشور شده است.
بر همین اساس میتوان گفت که یکی دیگر از اهداف پیشنهاد کمک اسرائیل به ارتش لبنان در چارچوب تلاشهای تلآویو برای نفوذ به این ارتش و نهایتا وارد کردن لبنان به مسیر توافقهای سازش است.
هرچند که ارتش لبنان صراحتا خواسته اسرائیلیها را رد کرده، اما صرف ارائه چنین پیشنهادی از جانب رژیم صهیونیستی که دشمن اول لبنان است، زنگ خطر را برای مسئولان این کشور به صدا در میآورد.
در وهله نخست آنچه که مقامات لبنانی باید به آن توجه کنند این است که عملکرد آنها شرایط لبنان را به جایی رسانده که اسرائیل تصور میکند میتواند به ارتش این کشور پیشنهاد کمک داده و در این نهاد رسمی لبنان نفوذ کند.
بنابراین نخستین وظیفه طرفهای مربوطه در لبنان ایجاد یک کمیته ویژه برای بررسی چالشهای ارتش این کشور و اولویت دادن به نیازهای آن و نظامیان است. همچنین خروج ارتش لبنان از زیر چتر طرفهای غربی و آمریکا و هماهنگی بیشتر با مقاومت میتواند راه مناسبی برای خروج از این بحران باشد.