خلع سلاح حزب‌الله؛ تیری که همیشه به سنگ خورده است

به گزارش الف، تحرکاتی که طرف‌های مختلف داخلی و خارجیِ وابسته به آمریکا و متحدان آن از دهه‌های گذشته در لبنان انجام داده‌اند تنها یک هدف مشترک را دنبال می‌کند: خلع سلاح حزب‌الله و کنار زدن مقاومت از عرصه سیاسی لبنان.

بعد از دو شکست خفت‌بار رژیم صهیونیستی از حزب‌الله لبنان در سال‌های 2000 و 2006 تحرکات محور آمریکایی-عربی-صهیونیستی برای خلع سلاح جنبش مقاومت لبنان به بهانه‌های مختلف تشدید شد. آمریکا حتی به این منظور به سازمان ملل و شورای امنیت نیز متوسل شد و صدور قطعنامه 1559 نیز در همین چارچوب بود.

تجربه‌های تاریخی نشان می‌دهد که تل‌آویو و واشنگتن هرگز در گزینه‌های نظامی علیه حزب‌الله موفق نبوده‌اند و چیزی جز شکست نصیب آنها نشد. حتی تلاش‌های این دو طرف برای تضعیف یا حذف حزب‌الله در جریان بحران سوریه نیز وجود داشت. آمریکا در کنار عربستان و سایر رژیم‌های خلیج فارس تلاش داشت تا در بحبوحه جنگ جهانی تروریسم علیه سوریه، از همین ابزار برای نابودی مقاومت لبنان نیز استفاده کند اما حزب‌الله نه تنها نابود نشد بلکه کشورش را از شر تروریست‌ها حفظ کرد و به این ترتیب جایگاه مردمی بالاتری به دست آورد.

بر همین اساس محور آمریکایی تصمیم گرفت از روش دیگری وارد عمل شده و حزب الله را توسط خود مردم لبنان تضعیف و خلع سلاح کند. اتفاقات یک سال گذشته در لبنان، از فتنه منطقه «خلده» (تیراندازی به مراسم تشییع جنازه یکی از نیروهای حزب‌الله) تا فتنه منطقه الطیونه بیروت طی چند ماه گذشته که ده‌ها کشته و زخمی در میان مردم بی‌گناه به جا گذاشت همگی در راستای همین هدف انجام شد.

عاملان این جنایت‌ها که مشخص شد در هماهنگی آشکار با آمریکا و عربستان سعودی هستند قصد داشتند با تحریک حزب‌الله، این جنبش را به سمت یک درگیری داخلی بکشانند، به طوری که مقاومت از سلاح خود در داخل لبنان استفاده کرده و به این ترتیب زمینه برای به چالش کشیدن این سلاح فراهم گردد.

اما حزب الله و رهبری آن با آگاهی از این نیرنگ دشمن اسیر فتنه نشده و تاکید کردند که سلاح مقاومت تنها در برابر دشمن اسرائیلی و هر طرفی که قصد تجاوز به خاک و حاکمیت لبنان را داشته باشد به کار گرفته می‌شود.

این نقشه‌ها حتی به سازمان ملل نیز رسید و «آنتونیو گوترش» دبیر کل سازمان ملل در سفری که چند ماه قبل به لبنان داشت تلویحا از تقویت نقش «یونیفل» (نیروهای موسوم به حافظ صلح سازمان ملل مستقر در لبنان) با هدف محدود کردن نقش حزب‌الله صحبت کرد.

بعد از آن نوبت به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس رسید تا قدمی برای خلع سلاح مقاومت لبنان بردارند. این کشورها در راستای تحقق این هدف، محاصره و تحریم‌هایی که به بهانه انتشار اظهارات «جورج قرداحی» وزیر رسانه سابق لبنان درباره انتقاد از جنگ یمن، علیه لبنان تحمیل کرده بودند را دستاویز قرار دادند.

بعد از گذشت چند ماه از محاصره عربی علیه لبنان که حتی با استعفای جورج قرداحی نیز پایان نیافت، طی ده روز گذشته « احمد ناصر المحمد الصباح» وزیر خارجه کویت وارد بیروت شد؛ درحالی که حامل پیامی از جانب کشورهای عربی شامل 12 شرط جهت احیای روابط این کشورها با لبنان بود.

بازخوانی دقیق این شروط حاکی از آن است که اولا بند به بند آنها تحت نظارت آمریکا تهیه شده و در وهله دوم یک پیشنهاد تحمیلی برای لبنان است مبنی بر اینکه اگر قصد بهبود روابط با کشورهای عربی را دارد باید حزب‌الله از عرصه این کشور حذف شود.

در چند بخش از این شروط 12 گانه تاکید شده که لبنان باید به قطعنامه 1559 در خلع سلاح کردن حزب‌الله و همچنین قطعنامه 1701 درخصوص تسلیحات حزب الله طبق اصل کنترل دولت لبنان بر تسلیحات خارج از اختیارات دولت پایبند باشد.

شیخ‌نشینان خلیج فارس همچنین وعده کمک‌های مالی در صورت اجرای این بندها را به لبنان داده‌اند؛ وعده‌هایی که هیچ تعهدی پشت آنها نیست.

اما آیا این پروژه جدید عربی-آمریکایی برای خلع سلاح مقاومت لبنان نتیجه می‌دهد؟

واقعیت آن است که ساختار سیاسی لبنان از دو دهه گذشته به گونه‌ای شکل گرفته که مقاومت جایگاه اصلی در آن دارد و نه دولت‌های قبلی لبنان و نه دولت فعلی قدرت ضربه زدن به آن را ندارند. حتی دیدیم که «سعد حریری» نخست‌وزیر پیشین لبنان با همه قدرتی که داشت به دلیل ناتوانی در اجرای برنامه‌های عربستان علیه حزب‌الله مجبور به استعفا شده و در نهایت کاملا از دنیای سیاست بیرون رفت.

«عبدالله بوحبیب» وزیر امور خارجه لبنان نیز که اخیرا برای مشارکت در نشست وزرای خارجه عرب به کویت رفته بود اعلام کرد که من به کویت نمی‌روم تا سلاح‌ حزب‌الله را تحویل دهم. من به موجودیت حزب‌الله پایان نمی‌دهم. مشورت همیشگی میان رهبران سیاسی لبنان ازجمله حزب‌الله وجود دارد؛ حزب‌الله یک حزب لبنانی است و بر سیاست کشور سلطه ندارد.

به این ترتیب تکاپوی 14 مارسی‌ها برای خلع سلاح حزب الله نیز همواره بیهوده بوده و دولت لبنان اگر قلبا تمایل به اجابت خواسته شیخ‌نشینان خلیج فارس در این زمینه داشته باشد ، حتی نمی‌تواند این اشتیاق خود را لفظا بیان کند؛ چرا که به خوبی از اعتبار و قدرت حزب‌الله آگاه است و می‌داند مقاومت تنها نیروی محافظ لبنان در برابر اشغالگران محسوب می‌شود.


پست های مرتبط

پیام بگذارید