هرچقدر سعی کنیم به حضور کرونا در جشنواره امسال کم توجهی کنیم، بازهم نمیتوانیم از کنار تاثیرات محسوس آن بر نحوه برگزاری و حواشی پیش آمده در جریان جشنواره بگذریم. با همه انتقادهایی که به برگزارکنندگان جشنواره به دلیل رعایت نشدن پروتکل های بهداشتی میشود، باید منصف بود و خود را جای آنها گذاشت.
وقتی برخی اهالی رسانه به بدیهی ترین نکات بیتوجهی نشان میدهند، دیگر نمیتوان انتظار داشت که برگزار کنندگان مثل پاسبان عمل کنند و قبل از شروع فیلم در تاریکی سالن دوره بیفتند و تماشاگرانی که فاصلهها را نادیده گرفته و کنار هم نشستهاند، از هم جدا کنند! برخلاف انتظار، تماشاگران سالن های پیگر سینما که در نمایش های مردمی حضور دارند، اغلب بهتر این موارد را رعایت میکنند؛ چراکه انگار مثل منتقدان عادت به اظهار نظر درباره فیلمها ندارند، آنچه همهمهاش را حین تماشای فیلم هم میتوان شنید!
در بعضی از موارد هم چاره ای نیست؛ مثلا ازدحام خبرنگاران و عکاسان، در نشستهای خبری که به هر حال در سالن کوچکی با تهویه نه خیلی نامطلوب برگزار میشود. وقتی هم که گروه عوامل کنارهم میایستند برای عکاسی، طبیعی است که ماسک ها را در میآورند و در طرف مقابل هم عکاسان برای ثبت این لحظههای تاریخی (!) چنان از سر و کول هم بالا میروند که خب رعایت توصیههای بهداشتی اصلا بی معنی میشود. با اینکه برخی از خبرنگاران در نشست خبری یکی از فیلمها به این شرایط اعتراض کردند و حتی به لحاظ صنفی هم واکنشی به این شرایط صورت گرفته. باید واقع بینانه بگوییم مگر کاری هم میشود کرد؟ تنها میتوانیم به خدا توکل کنیم تازمانی که سرپا هستیم بیاییم!
در پی این شرایط، انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران نیز با انتشار مطلبی به شرایط نامناسب نشستهای خبری چهلمین جشنواره فیلم فجر اعتراض کرد.
نخستین فیلم روز دوم جشنواره «علفزار»، در ابتدا به دلیل اینکه بهرام رادان را در قامت تهیه کننده در کنار خود دارد و از پژمان جمشیدی هم در شمایلی متفاوت استفاده کرده مورد توجه رسانهها قرار گرفت. اما از این نکتههای حاشیهای مهمتر متن خود این فیلم است که در نوع خود از آثار جسورانه جشنواره امسال نیز هست. فیلم را که ببینید متوجه میشوید. مهمتر از هر چیز کیفیت فیلم و مضمون تکان دهنده آن است که اکثریت قریب به اتفاق تماشاگران را به وجد میآورد و احتمالا از آثار جایزه بگیر جشنواره امسال نیز خواهد بود.
کاظم دانشی با عقبهی مستند سازی و کارگردانی فیلمهای کوتاه پشت دوربین فیلمی ایستاده که موضوعش در جامعهی ما و بخصوص در سینمای ایران تابو محسوب میشود. حکایت تجاوز آن هم آن با ماهیتی جمعی که زندگی فردی و خانوادگی شخصیتهای اصلی را دگرگون میکند.
اشراف کارگردان به موضوع که گویا در قالب فیلم کوتاه نیز بدان پرداخته، باعث شده بتواند با موفقیت این قصه را به همراه خرده داستانهایی جذاب در قالب فیلمی سینمایی روی پرده بفرستد که هم تاثیر گذار باشد و هم اینکه گرفتار ممیزی نشود.
پژمان جمشیدی در شمایلی کاملا متفاوت در نقش پلیسی تلخ حاضر شده، نقش آفرینی او در قالب این شخصیت آشکارا موفقتر از جواد عزتی است که در نقشی کم و بیش مشابه در فیلم مرد بازنده حضور داشت، نکتهای که شاید چندان عجیب نباشد وقتی کلیت فیلم علفزار نیز به مراتب موفق تر از مرد بازنده است.
دومین فیلم امروز درست نقطه مقابل فیلم قبلی است. فیلم قبلی هرچقدر تلخ و معطوف به نگاهی درونگرایانه به شخصیتهاست، فیلم دوم با حال و هوای کمیک و برخوردار از نگاهی برونگرایانه به آدمهای یک خانواده کم بضاعت حاشیه نشین است. شادروان دومین فیلم حسین نمازی است که پیش از این فیلم آپاندیس را جلوی دوربین برده بود.
در اوضاع و احوال این روزها که جدای از پاندمی کرونا، بیماری مهلک اقتصادی جامعه ایرانی را در برگرفته و روحیه نشاط را از آدمها دور کرده ساخت فیلمهای کمدی یک ضرورت محسوب میشود که سازنده این فیلم نیز با چنین نیتی به سراغ چنین قصهای رفته است.
«شادروان» با اینکه در خنداندن تماشاگر به موفقیتی نسبی دست مییابد؛ اما برای این منظور در دام ابتذال رایج در سینمای کمدی ایران نمیافتد. البته به نظر نمیرسد مخاطب آن را به عنوان یک کمدی اجتماعی فکر شده بتوانند بپذیرند.