در تکریمِ روز جهانیِ مسجد؛ مسجد، نه سکولار است نه باشگاه سیاسی!


مسجد در حاشیه، حاشیه ها در متن. این تصویری است که می توان از شرایط امروز جامعه به دست داد. جامعه ای که مسجدش نه کانون زنده و زندگی که به محلی برای تعزیت اموات بدل شده است. متاسفانه کمتر مسجدی را می توان یافت که از این قاعده ناصواب، بیرون باشد حال آنکه در نظام تربیتی اسلام، مسجد، کانون زندگی است. مرکز مدیریت جامعه است. جایگاهی است برای صاحب شان شدن آحاد مردم. فضایی است برای آموختن و پرورش یافتن. چنین بود که در متن زندگی مردم، نقش محور را داشت اما به ازای هر قدم که از این شان دور شدیم، ده قدم بیشتربه حاشیه برداشتیم. فقط مسجد به حاشیه نرفت که فرهنگ متعالی انسانی هم از متن به در شد. در این اتفاق هم بسیاری از ما مقصریم. کسانی که مسجد را فقط در ساختمان عبادت خلاصه می کنند. کسانی که چهره ای عبوس به تصویر می کشند و مطابق این انگاره خنده را و فرحناکی مومنانه را در این محیط تاب نمی آورند. کسانی که به اخم در پیشانی نشسته، کودکان و نوجوانان را می رانند. آنانی که می خواهند مسجد را به استخدام نیات و جریان خواسته های سیاسیِ خود در آورند. جماعتی که خود را صاحب و مالک الرقاب مسجد می دانند و برای دیگران جایی قائل نیستند. همه و همه در به حاشیه رفتن مسجد مقصرند و در سایه انداختن حاشیه بر متن زندگی نیز هم. اگر اینان چنین نمی کردند و اگر مسجد با کارکرد حقیقی خود میدان داری می کرد، حقیقت ها، واقعیت عینی جامعه می شد و آدم ها خود را به تراز مسجد تنظیم می کردند. رسم مسجد، راه را به جویندگان زندگی درست، نشان می داد. اما وقتی برخی تریبون داران، مسجد را با باشگاه سیاسی- حزبی اشتباه می گیرند، نتیجه می شود این که مخاطبان – در خوش بینانه ترین حالت- نصف شوند. این هم یعنی تاراندن بسیاری از مردم از مسجد که به عنوان خانه خدا باید محل رجوع همه بندگان خدا باشد. دور از ذهن نیست اگر رفتاری چنین ستیهنده را در سیاهه " صدوا عن سبیل الله" تعریف کرد هرچند افراد چنین نیتی نداشته باشند. در اجتماعیات، الاعمال بالنیات نیست بلکه "بالنتیجه" است. این رهآورد هاست که عیار کار را مشخص می کند نه نیات. این اقتضا می کند در هر امری، به نتایج اش فکر کنیم. وقتی رفتاری، گفتاری، کنشی، به واکنشی چون قهر با مسجد تبدیل شود باید از آن دست شست. به هر شکل باید در گامِ اول، زمینه رفت و آمد مردم را به مسجد فراهم کرد. در گام دوم، فرصت حضورشان را غنی سازی نمود. درست مثل این که اول فرهنگ مطالعه را ترویج کنیم و بعد کتاب های عمیق تر را به دست افراد دهیم. این گونه می توان هم مردم را به مسجد آورد و هم لحظه به لحظه این حضور را غنا بخشید. غنایی چنین به استغنای معرفتی می انجامد و مسجد را دوباره به متن می آورد آن گونه که در اول انقلاب بود. انسان ها را به ترازی می پرورد که در اول النقلاب همدلی و مهربانی و دست گیری را معنایی نو شدند. بدانیم مسجد، نزدیکترین جغرافیا به ملکوت است. راه را باز کنیم برای ملکوتی شدن همه بندگان خدا. برای صلاحیت یافتن جان ها و اصلاح امور. توجه داشته باشیم که نه مسجد سکولار است و نه باشگاه سیاسی یک گروه خاص. خانه خداست برای تدبیر زیست مومنانه که سیاست اش هم تراز دیانت باید داشته باشد. خانه مردم است برای ارتقای خویشاوندی با حق. به این امور توجه باید داشت.


پست های مرتبط

پیام بگذارید