برای درک بهتر واقعه عاشورا و کاربست خوب معارف آن چه مؤلفه هایی را باید در نظر گرفت؟
باید به این نکته توجه کرد که اولاً واقعه عاشورا یک اتفاق چند بُعدی است و نباید به آن «تکمؤلفهای» یا «تکبُعدی» نگریست. بعضی فقط با عاشورا مواجهه احساسی دارند، عده ای تنها مواجهه عقلی را برمیگزینند و برخی هم صرفا رویکرد فقهی به عاشورا و عاشورائیات را میپذیرند. پس در وهله اول باید توجه داشت که عاشورا موضوعی ذومراتب است که هر بخش در جایگاه خود ارزش و اهمیت دارد و این چندگانگی اصلا قرار نیست همدیگر را نفی یا طرد کنند.
نکته بعدی که باید بدان توجه نمود این است که عاشورا توسط یک «امام» رخ داد. حسینبنعلی علیه السلام یک چریک و انقلابی نبود که کاری بر ضد حاکمیت وقت که سلطنت اموی باشد، انجام بدهد و صرفا دنبال قدرت سیاسی باشد و تمام؛ نه! حسینبنعلی امام و حجت معصوم خداوند است و از آنجا که قول و فعل و به طور کلی رفتار معصوم «حجت» است و باید بدان به دیده درس گرفتن نگریست، نگاه ما به عاشورا باید الهامبخش باشد. یعنی عاشورا، یک برههای از تاریخ نبود که یک زمانی اتفاق افتاده و تمام شده، بلکه واقعه کربلا باید برای ما از نظرگاه «تعلیم» و «آموختن» موضوعیت پیدا کند.
البته همین جا هم این آفت وجود دارد که هرکس بر اساس نیازهای کوتاه مدت خود و مخاطب دست به تحریف تاریخ عاشورا بزند که بحث دیگری دارد.
کج اندیشی در مورد عاشورا
به نظر میرسد برداشتهای خلاف واقع از عاشورا از همان زمان وقوع حادثه شروع شده و
عمری دراز دارد و عدهای با انگیزه و اهداف خاصی این انگارههای خلاف واقع را بسط و گسترش دادند. مثلا از همان ابتدا یزید، با تفسیری خاص از عاشورا ابنزیاد را مقصر معرفی میکرد تا بلکه لکه ننگ قتل پسر رسولخدا را از دامان خود پاک کند.
سو برداشتهای عاشورایی بزرگترین ضربهای که عوام و خواص زد این بود که مانع شد تا بهره لازم و حظ حقیقی از معارف عاشورایی اخذ شود. تحریف چنین خاصیتی دارد که حقیقت را منکر نمیشود اما آن را طوری القا و بیان میکند که با اصالت آن ماجرا فرسنگها فاصله دارد و همین موضوع موجب برداشتهای غیر حقیقی میشود، حال اگر این موضوع، مربوط به حوزه دین و شخصیت دینی باشد آسیب تحریف دوچندان خواهد شد.
مهم ترین مصادیق برداشت های غلط از واقعه عاشورا
مصادیق برداشت های غلط از واقعه عاشورا بسیار زیاد است، از غلو در بیان تاریخ و شهادت امام حسین گرفته که در آثار برخی شخصیتهای شیعی منعکس شده، تا برخی تحلیلهای مقطعی و متأثر از شرایط و جو حاکم، همگی مصادیق تحریفات و برداشتهای غلط عاشورایی است. به طور مثال یکی از کجاندیشیهای مربوط به عاشورا همین است که عدهای امر به معروف و نهی از منکر را که یک نهاد بزرگ و اساسی در اسلام است و دایره وسیعی را در بر میگیرد، تبدیل به پیگیری صرفا برخی از فروعات کنیم و امام حسین را خرج آن نماییم.
برای درمان این مسأله در وهله اول باید توجه داد افراد را به مطالعه آثار تحقیقی که درمورد عاشورا و حرکت امام حسین صورت گرفته است. باید در کتب پژوهشی در این باره به دقت نظر نگریست و در آنها تأمل کرد. در کنار عزای حسین که فضل است و رمز ماندگاری مجالس محرم همین اشک و بکاست، باید رجوع و نگاه به عاشوراپژوهیهای صورت گرفته نیز باشد تا بتوان اغلاط و تحریفات در این حوزه را شناسایی کرد تا سره از ناسره مشخص شود. فهم روضههای غلط و بیپشتوانه، منبرهای غلوآمیز، تحلیلهای بی اساس همگی در گرو رفتن به سمت شعور حسینی است.
همانطور که در ابتدا گفته شد، اگر عاشورا بهسان یک مکتب باشد، باید این تعلّم و یادگرفتنها بر موازین علمی و صحیح باشد و این امر تنها از طریق روشنگریهای تاریخپژوهان و دانشمندان حوزه مربوطه صورت خواهد گرفت.
باید در مجالس علمای محقق و کارکرده در حوزه دین و دین شناسی و عاشورا پژوهان برجسته شرکت نمود و بهره برد.