رسانه های آمریکایی درباره تیراندازی های مرگبار در این کشور چه کردند؟!

به گزارش الف؛ همزمان با تیراندازی مرگبار اخیر در دبستان "راب" در ایالت تگزاس آمریکا که موجب کشته شدنِ 19 کودک و 2 آموزگار شد، و همچنین تیراندازی خونینِ دیگری که پیش از تیراندازی مذکور در یک فروشگاه در شهر بوفالوی آمریکا اتفاق افتاد و موجب کشته شدنِ 10 نفر شد، بار دیگر مساله تیراندازی های خونین و دسته‌جمعی در آمریکا و ریشه یابی و بحث در مورد ابعاد مختلف این مساله که عملا به بحرانی غیرقابل انکار در جامعه آمریکا تبدیل شده را به موضوعی داغ در این کشور تبدیل نموده است.

بر اساس آمارها، تعداد تیراندازی های مرگبار در آمریکا در سال 2021، تقریبا دو برابر بیشتر از سه سالِ قبل از این سال بوده و تنها در سال 2021، در 26 مورد، مراکز آموزشی هدف تیراندازی های مرگبار قرار گرفته اند. روندی که بر اساس آمارهای نهادهای مسوول آمریکایی، از سال 2000 میلادی تاکنون، به طور مرتب افزایشی بوده و عملا بر دامنه بحران در این کشور افزوده است. با این همه، جدای از مطرح شدن این مساله به عنوان یک چالش امنیتی و اجتماعی قابل ملاحظه در جامعه آمریکا، اکنون به طور خاص نوعِ پوشش رسانه ایِ رسانه های آمریکایی از تحولات اینچنینی نیز مورد توجه بسیاری از ناظران و تحلیلگران و کارشناسان قرار گرفته است. در این رابطه، به طور خاص سه روندِ مهم قابل شناسایی است.

1: قاتلانی که از پیش مشخص هستند

بر اساس تحقیقات دانشگاهی و نتایج یافته های نهادهای علمیِ مستقر در آمریکا و البته شواهد میدانی از حوادث متعدد تیراندازی در آمریکا(که به طور خاص جامعه آمریکا از سال 2000 تاکنون، به طور میانگین هر 31.6 روز یکبار، شاهد آن بوده)، اغلب افرادی که حوادث فاجعه بار تیراندازی در آمریکا را رقم زده اند، پیش از ارتکاب به جنایت، زمینه های بروز آن را به وضوح نشان داده اند. مساله ای که مخصوصا در سال های اخیر و با توجه به اوج‌گیری شبکه های اجتماعی و گسترش فضای مجازی، نمودهای عینی خود را به خوبی نشان داده است. به عنوان مثال در مورد حادثه تیراندازی دسته جمعی اخیر در شهر بوفالو که به کشته شدن 10 نفر انجامید، عامل این رویداد به صراحت و با انگیزه های نژاد پرستانه، اقدام خود را انجام داد و حتی آن را به صورت مستقیم در شبکه های اجتماعی نیز پخش کرد.

ازاین رو، رسانه های آمریکایی عمدتا در پوشش رسانه ای خود به استدلال های مقام های آمریکایی مبنی بر اینکه از حادثه تیراندازی غافلگیر و شوکه شده اند حمله می کنند و آن را غیرمنطقی ارزیابی می کنند. در واقع، آن ها معتقدند که در شرایط کنونی، اغلب افرادی که دست به جنایت های خونینی تیراندازی دسته جمعی در جامعه آمریکا می زنند، پیش از جنایت، نشانه های انجام آن را از خود نشان داده اند و از این رو اینکه مقام های امنیتی آمریکایی از غافلگیر شدن در این رابطه سخن می گویند، به هیچ روی پذیرفته شده نیست.

2: رسانه محرکی برای جنایت های بیشتر؟

یکی دیگر از مولفه هایی که به طور خاص، در مساله نوعِ پرداخت رسانه ای رسانه های آمریکایی از حوادث تیراندازی در این کشور برجسته می شود، تشویق بیشترِ افرادی با پیش زمینه هایی از سرخوردگی های اجتماعی، بیماری های روانی، افسردگی و غیره است که با انجام جنایات خونین اینچنینی، و با استفاده از پوشش گسترده رسانه ای این جنایات، می توانند خود را مطرح سازند.

در این رابطه به طور خاص بر اساس ارزیابی ها، وقوع تیراندازی در مراکز آموزشی آمریکا، توجهات رسانه ای بیشتری را به خود جلب می کند که همین مساله موجب شده تا سطح تیراندازی های مرگبار در مدارس و نهادهای آموزشی(به دلیل ایجاد نوعی محرک برای عاملان تیراندازی های خونین)، به نحو قابل ملاحظه ای در سال های اخیر افزایش یابد. در این رابطه، دکتر "آدام لنکفورد" از دانشکاه آلابامای آمریکا پژوهش های مختلفی را در مورد تیراندازی های دسته جمعی و انگیزه های عاملان این حملات، انجام داده است. برای مثال، وی دریافته که در فاصله میان سال های 2010 تا 2017، برخی افراد که اقدام به تیراندازی های دسته جمعی در آمریکا کرده اند، در مدتِ پس از انجام حمله، میزان توجهات به مراتب بیشتری را در مقایسه با ستاره های دنیای سینما و سلبریتی‌ها جلب کرده اند(بواسطه پرداختِ گسترده رسانه ها به آن ها) . این قاعده در مورد جریان های رسانه ای و خبری آمریکایی به طور واضح قابل مشاهده است و همین مساله خود به محرکی جدی برای مطرح شدن و مشهور شدن عاملان حوادث مرگبار تیراندازی در آمریکا تبدیل شده است.

در این راستا، آدام لنکفورد 24 مورد تیزاندازی دسته جمعی و عاملان این حوادث را مورد مطالعه قرار داده است. عاملان این تیراندازی های خونین به طور خاص تاکید کرده ان که به دنبال شهرت و کسب توجهِ رسانه ها بوده‌اند. از این رو، خودِ رسانه های آمریکایی و پرداخت های گسترده(و اغراق گونه و بعضا سیاسی) آن ها از تیراندازی های خونین، موجد تحریک بیشتر این جنایات شده است. البته که نپرداختن به این جنایات نیز صحیح نیست با این حال، واقعیت این است که نوع پوشش رسانه ای از این اتفاقات مرگبار عملا عاملان این حوادث را در آمریکا به ارتکاب جنایات مشابه تحریک می کند. مساله ای که موجب شد تا اخیرا "نشریه آتلانتیک" در گزارشی بر ضرورت تغییر نوعِ پرداخت و روایت جریان های رسانه ای اصلی آمریکایی از تیراندازی های خونین در این کشور تاکید کند.

3: لابی گری های شرکت های تسلیحاتی آمریکایی و نفوذ آن ها در رسانه های جریان اصلی آمریکا

یکی دیکر از مولفه های مهم در بحث پوشش رسانه ایِ رسانه های آمریکایی از تیراندازی های خونینِ دسته جمعی در آمریکا، لابی گری های گسترده و پشت پرده شرکت های تسلیحاتی آمریکایی است که از قِبل تجارت و فروش اسلحه، درآمدای قابل توجهی را کسب می کنند و به هیچ عنوان راضی نمی شوند که با وقوع چند حادثه تیراندازی در آمریکا، منافع قابل توجه مادیشان به خطر بیفتد.

در این راستا به طور خاص شاهد آن هستیم که جریان های رسانه ای در آمریکا، عملا به دو قطبِ رقیب در امر آزادیِ دسترسی به سلاح تقسیم شده اند. یک قطب که مخالفان این آزادی هستند به طور خاص مانور گسترده‌ای را در مورد پیامدهای ناگوار این موضوع برای جامعه آمریکا انجام می دهند و با اشاره به تیراندازی های خونین در آمریکا و افزایش قابل ملاحظه شمار آن ها، خواستار ایجاد و تعریف قوانین کنترلی و نظارتیِ لازم در بحث فروش و خرید اسلحه توسط افراد هستند.

با این حال در جبهه مقابل، دیگر رسانه های قدرتمند آمریکایی نیز حضور دارند که با تامین مالی گسترده و پشت‌پرده از سوی لابی های قدرت و شرکت های تسلیحاتی در آمریکا، استدلال های عمومی و حقوقی مختلفی را طرح می کنند و اولا محدودی سازی قوانین مرتبط با آزاد سازی سلاح در آمریکا را : 1: بر خلاف قانون اساسی آمریکا (متمم دوم قانون اساسی آن)، 2: مخالف با آزادی های فردی در این کشور و 3: با توجه به ظرفیت های بسیار کمِ کنترل سلاحِ افرادی که مدت هاست در آمریکا سلاح در اختیار دارند، محدوسازی و نظارت گسترده بر امر خرید و فروش سلاح در آمریکا را ظلمی در حق آن هایی نمایش می‌دهند که اسلحه ندارند(بر اساس این استدلال اینگونه ادعا می شود که برای تامین امنیت در جامعه آمریکا، عملا همه باید مسلح شوند).

از این منظر، رسانه های آمریکایی به طور خاص در برخورد با حوادث خونینِ تیراندازی در آمریکا، به شکلی محدود رویکردی فعالانه دارند و اغلبِ آن ها اولا تحت تاثیر فجایع رخ داده قرار می گیرند و در عین حال، ساختارهای قدرت نیز از آن ها در راستای منافع خود بهره می برند. در این چهارچوب، چندان عجیب نیست که شاهدیم برخی استدلال می کنند که پرداختِ گسترده اما معیوب رسانه ایِ رسانه های آمریکایی از تیراندازی های خونین در آمریکا، نه تنها تعداد این جنایات را افزایش می دهد، بلکه بر اساس آمار و ارقام، عملا وحشت بیشتری را نیز در جامعه آمریکا برقرار و افراد بیشتری را به سمت خرید سلاح سوق می دهد. مساله ای که در نهایت در راستای منافع شرکت های قدرتمند تسلیحاتی در آمریکا است.


پست های مرتبط

پیام بگذارید