یک- در مخیله ام هم نمی گنجید که روزی بخواهم برای استاد فاطمی نیا قلم بزنم و در فراقش مرثیه بسرایم، که باور داشته و دارم عارفان و سالکان را نیازی به مدح و ثنا نیست و خوشتر آن است غریب بمانند، که «طوبی للغرباء»! ناله مان از تلخی هجر نیست، به خدا داغ نیست رفتن استاد! درد بزرگ، نفس کشیدن در زمانه خالی از امثال فاطمی نیا است، جامعه تهی از استوانه های اخلاق و معنا چه لذتی برای زندگی دارد؟!
دو- اهل فضل و ادب و اخلاق بود، تا دم آخر و در تمام شئون زندگی، دلباخته معنا و اهل عرفان و دور از ابتذال و روزمرگی دنیای امروز ما! اصلا کرامت از این بزرگتر که در دوران رونق شرع و سکه شدن شعار، از پوسته شریعت بگذری و در هوای طریقت نفس بکشی و از عشق حقیقت جام زندگی ات را لبریز کنی؟! فضل از این بالاتر که منبرت را فدای اخلاق و عرفان کنی و جوانان حیران از رونق قرائت های عجیب و غریب دین و دینداری را با اهل بیت آشتی دهی و به نور معنویت رهنمون باشی؟!
سه- هرگز جامعه گریز نبود، هرچند دور از ابتلائات جامعه بود! برای خودش خلوتی شیرین داشت و سواد فقاهت اش بیشتر از احکام و شرعیات، در منش اخلاق محور و شیوه تبلیغ و منبر رحمانی اش نمود یافته بود. دین و اولیاءاش را از زاویه دید دیگری می دید و بر عاطفه و فطرت بیش از منطق و استدلال تکیه داشت. برخلاف بسیاری از اهالی منبر و تلویزیون، کلامش از جنس «بصیرت افزایی» این روزها نبود، اما هرگز ارزشها و باورهای دینی و انقلابی را به پای سیاست و بازی های گذرایش قربانی نکرد!
چهار- ادب و ادب و ادب! اخلاق و اخلاق و اخلاق! چقدر از اینها دم زد و ما سرّش را نفهمیدیم! دروغ چرا، برخی از ما مدعیان انقلاب و ارزشها و آرمانها به خوبی نتوانستیم لباس ادب و اخلاق به تن کنیم، نتوانستیم مطالبه و نقد و کنشگری را با اخلاق و انصاف جمع بزنیم! جلسات نقد یک ساعته مان به راحتی به مجالس غیبت و تهمت دو ساعته منجر می شود و جوهر قلم مان گاه به نفرت و بغض شخصی آلوده!
کلام دلنشین استاد فاطمی نیا غنیمت بزرگی برای امثال ما بود، پتک بزرگی بود که گاه بر سرمان فرود می آمد و یادمان می داد که اگر عرضه مراقبه نداری، مطالبه و مبارزه را هم خواهی باخت! نهیب می زد که اگر ادب نداری، هرگز منشاء خیر و برکت نخواهی شد و بالاخره به چشم برهم زدنی همه داشته هایت را تباه خواهی کرد!
پنج- سفرت به سلامت حضرت استاد! جان بانوی دو عالم، از اصلاح ما ناامید نشو و همچنان با لهجه شیرین ترکی ما را دعا کن! ما فقیران ادب و اخلاق و معنا هستیم و همچنان نشسته پای منبرت، دعا کن که به قول خودت «آدم شویم»!