اقتصاد ما، دردش چیست؟ چرا اتفاقی نمی افتد؟!

به گزارش الف؛ در سال‌های اخیر، مساله اقتصاد و سیاست خارجی، از جمله مهمترین موضوعاتی بوده اند که تقریبا اغلب مردم کشورمان به نوعی، اخبار مرتبط با آن ها را دنبال کرده و می کنند.

مردم در برهه های زمانیِ مختلف از نوسانات گسترده قیمت ها در بازارهای مالی گوناگون ناراضی بوده و خواستار اتحاذ سیاست های اقتصادیِ قدرتمندانه تر از سوی دولت ها شده اند. با این حال، اقتصاد ایران در سال های اخیر جدای از تشدید گسترده تحریم های غرب و بویژه آمریکا علیه خود(در قالب "کارزار فشار حداکثری")، از چالش های دیگری نظیر قیمت گذاری دستوری، کاهش ارزش پول ملی، افزایش نرخ تورم و غیره نیز رنج برده است.

علیرغم روی کار آمدن دولت سیزدهم به ریاست جمهوری "ابراهیم رئیسی" و بهبود روند فروش نفت و همچنین دریافت درآمدهای حاصله از آن(به گفته مسوولان مختلف اقتصادیِ دولت)، هنوز آنطور که باید و شاید تاثیرگذاریِ این مساله بر فضای کلی اقتصاد و زندگی روزمره مردم حس نمی شود. مساله ای که با طرح پرسش های فراوان افکار عمومی در این رابطه همراه شده است و بسیاری می پرسند که حقیقتا مشکل اصلی اقتصاد ایران کجاست؟

"عطا بهرامی"، کارشناس اقتصاد و روابط بین الملل و مدرس دانشگاه، در گفتگو با الف به بررسی پرسش مذکور و ابعاد مختلفِ مرتبط با آن پرداخته است. مشروح این گفتگو را بخوانید .

در مدت اخیر برخی مسوولان اقتصادیِ دولت کشورمان از فروش بهتر و بیشتر نفت توسط ایران و بازگشت بهتر درآمدهای نفتی به کشور سخن گفته اند. با این حال، برخی تحلیلگران و افکار عمومی به طرح این سوال می‌پردازند که اگر واقعا چنین است، چرا تاثیر این مساله را بر زندگی روزمره و کلیتِ اقتصاد و به طور خاص در کاهش قیمت‌ها مشاهده نمی کنیم. پاسخ شما به این سوال چیست؟

در پاسخ به سوال شما باید بگویم که یک چاه وِیلی در اقتصاد ما هست که حتی اگر 100 میلیارد دلار هم داخل آن بریزیم، اتفاق و تحول خاصی را در صحنه اقتصاد مشاهده نخواهید کرد. یعنی متاسفانه چاهی 5 سال پیش به اسم دلار 4200 تومانی در اقتصاد ایران کنده شده که تاثیرات مخربی در این اقتصاد از خود برجا گذاشته است. در این راستا به عنوان مثال، قیمت فعلی مواد غذایی که ما اکنون از خارج واردات می کنیم(با ارز 4200 تومانی)، نسبت به پارسال همین موقع، بین 10 تا 40 درصد گران تر شده است. با این حال، ارزی که ما برای این واردات تخصیص می دهیم، چیزی بیش از چهار برابرِ سه سال پیش است. یعنی ما برای اینکه بتوانیم تورم 40 درصدی مذکور را پوشش دهیم، هزنیه های گزافی را به صورت دلاری(و نَه ریالی) پرداخت می کنیم. از این رو، حتی وقتی اکنون که فروش نفت ما بالاتر رفته و تا حدی ذخایر ارزی کشورمان نیز تقویت شده، بخش قابل توجهی از درآمدهای حاصله، در قالب ارز 4200 تومانی برای تامین نیازهای کشور اختصاص داده می شود. از سویی، دولت هم توانی زیادی برای آرام کردن بازار ارز پیدا نمی کند و تعادل قیمتی برقرار نمی شود و تورم نیز بالا می ماند. این بدان معناست که تمامی زحمات دولت جهت مهار تورم و برقراری ثبات در اقتصاد، عملا بر باد می رود. باید بگویم که متاسفانه ما از تجربیات تاریخی خود درس نگرفته ایم و از تجربیات دگیر کشورها نیز بهره نمی بریم. اساسا یک گزینه سومی هم هست و آن این است که شاید گروهی معدود وجود دارند که تداوم وضع موجود به نفع آن هاست و آن ها نمی خواهند این وضعیت تغییر دهند. من دقیقا نمی دانم کدام مورد صادق است.

ببینید ما در سال 1390 تحریم شدیم. تحریم هایی که درآن زمان بی سابقه بودند. در آن زمان یک ارزِ ترجیحی 1226 تومانی تعریف شد و تقریبا 7 الی 8 ماه نیز پرداخت می شد. با این حال، این سیاست موجب شد تا بازار به شدت به هم بریزد و حتی دلار در آن برهه به چیزی در حدود 4300 تومان رسید. دولتِ وقت به این مساله پی برد که تدام این سیاستِ ارزی بی فایده است و می تواند آسیب های جدی تری را به اقتصاد وارد کند. مساله ای که در نهایت موجب شد تا این ارزِ 1226 تومانی از دستورکار دولت وقت خارج شود. مساله ای که به تدریج در کنار اتخاذ برخی سیاست های اقتصادیِ دیگر موجب شد تا قیمت ارز به 3 هزار تومان کاهش یابد و تورم نیز به زیر 30 درصد برسد. در واقع، در بازه زمانی یک ساله، بازار دوباره تحت کنترل درآمد. در شرایط کنونی نیز شاهدیم که اکنون روسیه سنگین‌ترین تحریم های کل تاریخ را از سوی آمریکا و به طور کلی مجموعه غرب متحمل شده است. با این حال، بانک مرکزی روسیه دو ماهه بحران را جمع کرد. این کشور، هم از تجربیات ایران بهره برد و هم از علم اقتصاد استفاده کرد و نگذاشت که در این کشور بحران اقتصادی ایجاد شود. در این چهارچوب روس ها به دنبال ایجاد ارز ترجیحی نرفتند. در عوض، مثلا اگر هر 72 روبل معادل یک دلار بوده است، آن ها پرداخت های فروش انرژی خود را به روبل تبدیل کردند و سیاست های سخت گیرانه اقتصادی دیگری را نیز به اجرا گذاشتند. در نهایت، 10 درصد ارزش روبل در برابر هر دلار آمریکا تضعیف شد. چیزی که خسارت جدی را به اقتصاد روسیه وارد نمی کند. با این حل، متاسفانه ما به طور خاص از سال 1397، مدام در حالی بازی کردن با نظام ارزی هستیم و در بازارها نیز دست می بریم. مساله ای که تبعات سنگینی را تاکنون برای اقتصاد ایران در پِی داشته است. باید توجه داشته باشیم که سِیلی از قمت گذاری های دستوری که ما در سال های اخیر در اقتصاد خودمان انجام داده‌ایم موجب شده‌اند تا اقتصاد کشورمان به نوعی بمباران شود. وقتی در این فضا، ما نظام ارزی خود را نیز چند قیمتی می کنیم، عملا خودمان را به دست خودمان وارد یک بحران می کنیم. در این چهارچوب و با تداوم سیاست ارز 4200 تومانی، حتی اگر حجم تجارت خارجی ما در دولت ابراهیم رئیسی به 200 میلیارد دلار هم برسد، وضعیت اقتصادی ما همین باقی خواهد ماند. در این میان سیاست های بخشی و عدم حکمروایی درست و قاعده‌مند در نظام بانکی که متاسفانه در آن شاهد نظارت های کافی نیستیم نیز مزید بر علت شده اند تا شرایط اقتصادی کشور در شرایط کنونی چندان مطلوب نباشد.

با این همه، آنچه در هشت ماهه اخیر در دولت ابراهیم رئیسی می‌توانسته تا حدی اقتصاد ما را بهبود بخشد، همین حذف ارز 4200 تومانی و ارائه یارانه های ناشی از آن به نحوی صحیح بوده است. پس از این قضیه می توانیم برویم به سراغ اصلاحات ساختاری نظیر حذف قیمت گذاری دستوری، هدفمند سازی یارانه ها، اصلاح نظامی بانکی، و مثلا تجارت خارجی را تقویت و بوروکراسی پیچیده را کنار بگذاریم، و یا سفارتخانه های خود در دیگر کشورهای جهان را در خدمت اقتصاد قرار دهیم. به طور کلی، من بر این باورم آنچه که در هشت ماه اخیر همزمان با حضور دولت جدید کشورمان در قدرت مانع از آن شده که مردم شیرینی برخی گشایش های اقتصادی را درک کنند، "نظام چند نرخی ارز" بوده و لاغیر.

چشم انداز اقتصادی دولت ابراهیم رئیسی را چگونه ارزیابی می کنید؟

ببینید اجرای اصلاحات اقتصاد به صورت فوری نتایج خود را نشان نمی دهد. این مساله تا حد زیادی با یک روند بلند مدت سروکار دارد. باید بدانید که ما سیاستی که در کوتاه مدت اِعمال شود و بر بخش واقعیِ اقتصاد اثرگذاری عمیقی داشته باشد را تقریبا نداریم. آنچه که تاثیر گذار است، سیاست های پولی است. نمود عینی این مساله در یارانه هایی است که به مردم داده می شود. مثلا در غرب وقتی آمارهای بیکاری می رود بالا، دولت بسته مالی طراحی می کند و می گویند که مثلا اگر بیکارید، من ماهانه 700 یورو به شما پرداخت می کنم. از این رهگذر، دولت های غربی تقاضا را بالا نگه می دارند و مانع از ایجاد چالش های اجتماعی و تبعات اقتصادی گسترده‌تر برای مردم و کشور خود می شوند. با این حال در ایران این رویه ها کنار گذاشته شده و در مقابل دولت یارانه ها را به صورت ارزی می دهد و از این طریق نیز می خواهد تورم را کنترل کند. این بدان معناست که ما به نوعی در حال تکرارِ سیاست های اشتباه هستیم. با این همه، به نظر من دولت کنونی کشورمان سیاست های بلند مدت و میان‌مدتِ اصلاحی خود با محوریت تسهیل روند بوروکراسی برای کسب و کارها و دیگر اصلاحات ساختاری را در دستورکار قرار داده که تاثیرگذار هم هستند. با این حال، در کوتاه مدت من برنامه روشنی از سوی دولت نمی‌بینم.

به نظر شما "مذاکرات اتمی وین" تا چه حد در بهبود شاخص های اقتصادی ایران ایفای نقش می کند؟ به بیان دیگر، آیا گشایش در مذاکرات می تواند تاثیرگذاری قابل توجهی را بر بهبود وضعیت اقتصادی کشورمان داشته باشد؟

ببینید اکنون حجم تجارت ما به 101 میلیارد دلار رسیده است. هر چقدر نفت داشته باشیم با قیمت بالای 100 دلار می فروشیم و هر چه هم بخواهیم می توانیم با منطقِ "تهاتر" و "نظام غیردلاری" بخریم. از این منظر، ما روی زمین نیاز به مذاکرات اتمی وین نداریم. چون داریم امور خود را اداره کرده و راه می اندازیم. روس ها نیز اکنون توسط غرب تحریم شده اند. آن ها که دنبال مذاکره با غرب نمی روند. آن ها نیز موازنه سازی می کنند و مثالا با چین و ایران و عربستان پیمان اقتصادی دوجانبه امضا می کنند و نوعی کارتِ بازی را برای خود ایجاد می‌کنند. باید توجه داشته باشیم که مذاکره در خلا انجام نمی شود، بلکه ادامه یِ میدان و کارت های موثر بازی طرف های رقیب مذاکراتی است. شما در میدان کارت در دست دارید و می توانید با آن ها کنشگری کنید(در جریان مذاکرات). از این رو با توجه به اینکه اساسا ما در مذاکرات اتمی، تعیین کننده یِ تمام و کمال نیستیم و طرف های دیگری نیز وجود دارند، امکان دارد در قالب این معادله هر اتفاقی بیفتد کما اینکه پیشتر نیز شاهد این مساله بوده ایم. از این رو، به نظر من مذاکرات وین نیز چیزی برای ما ندارد و ما نیازی هم به آن نداریم.

از سویی با توجه به تحولات اوکراین، جهان کنونی در حال حرکت به سمت نظام چند قطبی است. در این فضا دلار دیگر ارز غالب نیست و ارزهای جدید عملا مطرح می شوند. موضوعی که تا حد زیادی اهمیت سابق دلار و سازوکارهای اقتصادی آمریکا در جهان را کاهش خواهد داد. در واقع، در این فضا دیگر همچون سابق نیست که وقتی شما را تحریم کنند و دسترسی شما به منابع دلاری محدود شود، کشور فلج شود. خیر، شما می‌ توانید به سراغ ارزهای دیگری بروید. از این رو، من سهم مذاکرات وین را در وضعیت اقتصادی کنونی کشور بیش از همه ناشی از جو روانیِ مرتبط با آن می بینم.

آینده اقتصاد ایران را با توجه به شرایط موجود چگونه ارزیابی می کنید؟

در صورت ادامه پرداخت ارز 4200 تومانی، عدم اصلاح نظام بانکی، و عدم اصلاح یارانه ها، به نظر من چشم انداز اقتصادی کشور چندان روشن نیست. حتی شاید شاهد بدتر شدنِ وضعیت اقتصادی نیز باشیم. با این حال، برعکس اگر این سه مورد اصلاح شوند، باید بگویم که آینده بسیار درخشانی در انتظار کشور ماست. ظرفیت ها فوق العاده هستند، نظام جهانی در حال حرکت به آن سمتی است که به نفع ماست، در منطقه پیروز هستیم و موقعیتِ خوبی داریم، بازار 400 میلیون نفری در اختیار ماست، و عملا فرصت های جدیدی پیش روی ما خواهد بود که این امکان را می دهند تا کشور ما در سمت برنده تاریخ قرار گیرد. با این حال، همانطور که گفتم اگر سه موردِ پیش‌گفته اصلاح نشوند، خیر، آینده چندان روشن نیست.


پست های مرتبط

پیام بگذارید