آزادی بیان در ایران و آقای علی مطهری!

فرض کنید همین فردا یکی از نمایندگان فعلی یا سابق کنگره آمریکا یا فرزند یکی از ارشدترین مقامات این کشور بیاید بگوید: «کل داستان 11 سپتامبر کار خود ما بوده تا بتوانیم به این بهانه به غرب آسیا لشکرکشی کرده و منابعش را به تاراج ببریم». چه اتفاقی می‌افتد؟

اصلا چنین رخدادی برای شما قابل تصور است!؟ به فرض محال که نماینده ای دچار جنون شود و چنین حرفی بزند، آیا هیچ رسانه ای جرات انتشار آن را دارد؟

حادثه 11 سپتامبر که جای خود دارد، حتی متهم کردن این کشور به سیاست های عیانی همچون حمایت از گروه های تروریستی هم تقریبا غیرممکن است.

البته شرایط حتی از این هم بدتر است. مثلا از یاد نبرده ایم که انتقاد از جنگ عراق یا افشاگری درباره آن در آمریکا و انگلیس، چه تبعاتی را برای انتقاد کنندگان در برداشت. از دادگاهی شدن گرفته تا خودکشی های ناگهانی!

در کشورهای اروپایی و آمریکایی حتی زیر سوال بردن سیاست های اسرائیل هم بعضا تبعات سنگینی دربردارد و معمولا منجر به استعفا و کناره گیری افراد از مسئولیت هایشان می‌شود.

این وضع کشورهای منادی آزادی بیان است که غربگرایان کشورمان سنگ آزادی بیان آن ها را به سینه میزنند، آنوقت در کشور ما که همیشه از سمت همین غربگرایان متهم به نقض آزادی بیان بوده است، فرزند یکی از نظریه پردازان انقلاب و نماینده ادوار مختلف مجلس مثل آب خوردن کشورمان را به تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای متهم می‌کند و رسانه مصاحبه کننده هم بدون هیچ نگرانی و بدون هیچ کم و کاستی، تراوشات ذهنی این آقا را منتشر می‌نماید.

اسرائیل سالیان دراز است دهها کلاهک هسته ای دارد، کشورهای غربی به این بهانه از آن حمایت می‌کنند که الگوی دموکراسی و آزادی بیان در غرب آسیا است! آیا قابل تصور است که نه حتی یک مقام رسمی، یک فرد عادی بیاید در مورد تسلیحات هسته ای آن صحبت کند!؟

البته یک دانشمند اسرائیلی به نام مردخای وانونو چنین جرأتی یافت و در مصاحبه با یک نشریه انگلیسی به وجود چنین تسلیحاتی در اسرائیل اشاره کرد با این تفاوت که برخلاف آقای مطهری وی اسناد محکمی برای ادعای خود ارائه داد و با این تفاوت مهمتر که پس از ربایش توسط اسرائیل به 18 سال زندان محکوم شد.

البته افشاگری مستند آقای وانونو، در سطح بین المللی هیچ تاثیر سیاسی و حقوقی خاصی بر اسرائیل نداشت ولی ادعاهای بی سند آقای مطهری پیش از این بارها توسط ضدانقلاب و منافقین مطرح شده و نتیجه اش همین تحریم های طاقت فرسایی هست که می‌بینید بر کشور ما تحمیل شده است.

تکرار ادعاهای پوچ و بی سند منافقین آن هم دقیقا در بحبوحه مذاکرات هسته ای، چه معنایی دارد!؟

اگر علی مطهری از تبعات چنین ادعاهایی بر سرنوشت مذاکرات و زندگی 80 میلیون ایرانی آگاه است و آن را بر زبان می آورد که خب حکم خیانت مشخص است اما اگر حتی این الفبای ساده سیاست را نمی‌داند، آنهایی که برای رئیس جمهور شدن چنین فردی و تایید صلاحیتش سر و دست میشکستند، چه جوابی دارند!؟

ادعاهای آقای مطهری از دو حال خارج نیست. یا به فرض محال همانند ادوارد اسنودن و ژولیان آسانژ آمریکایی برای ادعاهای خود اسناد معتبری دارد که در این صورت به علت افشای اسرار مملکت حکمش مشخص است، حداقل می‌تواند به سرنوشت این دو آمریکایی نگاه کند.

یا همانگونه که می‌دانیم برای ادعاهایش هیچ سندی ندارد که در آن صورت جرمش دو برابر است. ایضا رسانه ای که این اظهارات را منتشر کرده است.

این روزها به نظر می‌رسد امثال علی مطهری و فائزه هاشمی به حکم آقازادگی، برای خود مصونیت ویژه ای در گرا دادن به دشمنان کشور قائلند. آیا دستگاه قضایی نمی‌خواهد به این مصونیت پایان دهد!؟


پست های مرتبط

پیام بگذارید