روز باشکوه مردم ایران

۱۲ فروردین روزی بزرگ در تاریخ کشورمان است. روزی که در تاریخ ایران زمین ثبت شد.

این حقیقت بزرگ معمولا در غبار بحث های مختلف سیاسی و نظری گم می شود. هر قدر هم در مقام مباحث نظری میان موافقان و مخالفان درباره تعریف جمهوری و مردم سالاری بحث شود و نسبت دین با آن مورد تایید یا تردید عده ای قرار بگیرد، یا راه طی شده در ۴دهه گذشته مورد انتقاد یا حتی عنادورزی برخی باشد، این حقیقت مهم برجای خود باقی است که مردم ایران در این روز پس از قرون طولانی، خود را از اراده شخصی و قیمومیت شاهان رهانیدند و به آن «نه» گفتند.

این راهی است که هر چند در تاریخ ایران با کمی تاخیر یا افت و خیز گشوده شد اما بالاخره با مجاهدت یک روحانی آگاه و همراهی مردم هموار شد و این همان چیزی است که ظاهرا عده ای حتی به بهای دشمنی با «حقیقت» حاضر به اذعان به آن نیستند!

در نگاه این دسته از مخالفان و دشمنان جمهوری اسلامی، این تغییر بزرگ سیاسی در ایران به اندازه کافی به آنچه آنان در تاریخ غرب به آن نظر دارند نزدیک نیست. یعنی در ایران راه مردم سالاری نه تنها مانند غرب با کنار زدن دین گشوده نشد بلکه با پیشقراولی دین و یک روحانی میسر شد! چیزی که در غرب به دلیل تاریخ سیاسی و اجتماعی متفاوت، از آن به عنوان امری غیرممکن یاد می شود!

از این دسته از مخالفان ابتدا باید پرسید آیا آنان از «نظریه» ها و فلسفه های سیاسی موجود پیروی می کنند یا «واقعیت»؟ آیا چون رخداد انقلاب اسلامی و جمهوریت آن بر خلاف غرب از درون یک جهان بینی دینی درآمده باید در مردم سالاری آن شک کرد؟ یا باید ماهیت این رخداد را به عنوان یک واقعیت و با شاخص های ادعایی مردم سالاری و روش های سنجید؟!

اینان اگر به قدر کافی به «حقیقت» و «واقعیت» پایبند باشند نه «نظریه ها»، خواهند دید که اکثریت مردم ایران در روز ۱۲ فروردین با همان «روش» و شاخصی که برای «مردم سالاری» معرفی شده به پای «صندوق رای» رفتند و دست به «انتخاب» زدند. انتخابی که به یک دوره بسیار طولانی سیاسی در ایران پایان داد. این «روش» مردم سالارانه فارغ از «ارزش» های غربی در روز ۱۲ فروردین به کار گرفته شد و کمتر کسی در حقیقت و واقعیت آن تردید دارد.

چنانکه گفته شد، این مخالفان، جنبه سلبی رای همه پرسی ۱۲ فروردین را نادیده می گیرند. به این معنا که حتی اگر جنبه ایجابی و آری گفتن به ماهیت نظام جدید محل مناقشه برخی باشد جنبه سلبی آن که نفی نظام سلطنتی باشد جای هیچ تردیدی ندارد.

با این حال، این دسته از مخالفان حتی اگر این حقیقت ( یعنی جنبه سلبی رای مردم و نه گفتن به نظام سلطنتی را) را بپذیرند و رای اکثریت را به « جمهوری اسلامی» مورد تایید قرار دهند، معمولا می گویند آنچه برای مردم به رفراندم گذاشته شد، یعنی جمهوری اسلامی، به اندازه کافی برای مردم باز نشده بود و مردم نمی دانستند به چیزی «آری» گفته اند!

در پاسخ به این انتقاد نیز باید گفت اگر چنین ابهامی تا به این اندازه بزرگ در ذهن مردم وجود داشت چرا مردم (دستکم تعداد قابل اعتنایی از آنان، نه اکثریت شان) گزینه «نه» به جمهوری اسلامی را به صندوق نینداختند؟!

دیگر آنکه خاطره ای از صادق طباطبایی که در دولت موقت به عنوان برگزارکننده همه پرسی حضور داشت نقل شده که وی پیشنهاد داد برای رفع هر گونه شبهه ای کسانی که مایل به رای دادن به عناوین و گروه های دیگر سیاسی هستند نام آن را در پشت برگه هایشان بنویسند. نتیجه اما هیچ تغییر قابل اعتنایی نمی کند .


پست های مرتبط

پیام بگذارید