"فرانسیسکو خاویر سولانا دی ماداریاگا"(سیاستمدار و فیزیکدان اسپانیایی) در 14 جولای سال 1942 در خانواده ای سرشناس در شهر "مادرید" اسپانیا چشم به جهان گشود. پدر وی "لوئیس سولانا سن مارتین" یک پروفسور رشته شیمی بود که وقتی خاویر، جوانی 19 ساله بود فوت شد. مادر خاویر سولانا نیز در سال 2005 میلادی از دنیا رفت. خاویر سولانا چهار خواهر و برادر دارد و خود سومین فرزند خانواده اش محسوب می شود. خاویر سولانا در "دانشگاه کامپولتنسه" مادرید، دوران تحصیلات آکادمیک خود را گذرانده است. او در سال 1965 به مدت شش سال راهی آمریکا شد و در دانشگاه های مختلف این کشور تحصیلات داشته و دوره های علمی را پشت سرگذاشته است. وی از دانشگاه های کالیفرنیا، شیکاگو و سن دیگو بازدید کرد و در دانشگاه های ویرجینیا و شارلوتزویل نیز حضور داشته است. وی در برخی دانشگاه های آمریکایی به تدریس فیزیک نیز می پرداخت و در عین حال در این کشور(آمریکا) در اعتراضات نسبت به جنگ ویتنام نیز حضوری فعال داشت. وی در سال 1971 مدرک دکترای خود در رشته فیزیک را از دانشگاه ویرجینیا دریافت کرد. سولانا پس از اخذ مدرک دکترای خود و گذراندن یک دوره یک ساله پژوهشی در آمریکا، راهی اسپانیا شد و در دانشگاه های این کشور بویژه دانشگاه مادرید به تدریس و سخنرانی پرداخت.
خاویر سولانا با "کانسپسیون خیمِنز" ازدواج کرده است. ثمره این ازدواج دو فرزند با نام های "دیگو" و "وِگا" بوده است. سولانا در بروکسل بلژیک زندگی می کند و آپارتمان محل زندگی وی مخصوصا به دلیل رفت و آمد سیاستمداران اسپانیایی به آن مشهور است. خاویر سولانا جدای از زبان مادری اش که اسپانیایی است، به زبانهای فرانسوی و انگلیسی نیز تسلط دارد.
*مخالفت سولانا با ناتو
سولانا در فاصله سال های 1992 تا 1995 در دولت "فیلیپ گونزالس" وزیر خارجه اسپانیا بود. وی همچنین در فاصله سال های 1995 تا 1999 دبیرکل ناتو بود. سولانا در فاصله سال های 1999 تا 2009 در سِمت های مختلفی در اتحادیه اروپا از جمله عهده دار بودن مسوولیت هماهنگ کننده سیاست خارجی این اتحادیه فعالیت داشته است.
سولانا در شرایطی در سال 1995 دبیر کل ناتو شد که این مساله با جنجالی های زیادی همراه بود. دلیل اصلی این مساله نیز این بود که اساسا سولانا از چهره های مخالف با سازمان ناتو بود. وی مقاله ای بلندبالا در مخالفت با ناتو نوشته بود و نام آن را نیز گذاشته بود:" 50 دلیل برای نَه گفتن به ناتو". با این حال شمار زیادی از تحلیلگران بر این باورند که ناتو در دوران مسوولیت خاویر سولانا تا حد زیادی ساختارهای سیاسی و نظامی خود را هدفِ نوسازی و ترمیم قرار داد. در دوران تصدی مسوولیت سولانا در سازمان ناتو، این سازمان اقدام به بمباران شدید اهداف نظامی و غیرنظامی در یوگسلاوی سابق کرد که سولانا از این مساله به دلیل آنچه رویکرد ناتو در حراستِ گسترده تر از غیرنظامیان خواند، کاملا حمایت کرد. سولانا پس از پایان دوران مسوولیتش در ناتو، در سال 1999 به اتحادیه اروپا رفت و در این اتحادیه مسوولیت هماهنگ کنندگی سیاست خارجی این اتحایه را عهده دار شد. مذاکرات و رایزنی های گسترده خاویر سولانا با ایران در مورد مساله اتمی این کشور و در عین حال مذاکرات پنهانی سولانا با برخی رهبران حماس از جمله مهمترین دوران کاری خاویر سولانا به عنوان هماهنگ کننده سیاست خارحی اتحادیه اروپا بوده است. سولانا به طور خاص سخت ترین دوران مسوولیت خود را زمانی می داند که قبل از وقوع جنگ عراق تلاش داشته تا از وقوع آن جلوگیری کند اما دو کشور اروپاییِ فرانسه و انگلیس به طور خاص با این مساله مخالفت داشته اند. وی همچنین خواستار این بود که با زندانیانِ "زندان گوآنتامو" باید به عنوان اسرای جنگی برخورد شود و اساسا باید آن ها را تحت حمایت معاهده ژنو در مورد اسرای جنگی دانست. سولانا همچین اقدامات و رایزنی های زیادی را در مورد منازعات فلسطین با اسرائیل انجام داده و به نوعی سعی داشته تا نقش میانجی گرانه ای را میان آن ها بازی کند. او در سال 2010 میلای جای خود را در سمت هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا به "کاترین اشتون" از بریتانیا داد. وی در 11 مارس سال 2020 به دلیل ابتلا به کرونا در بیمارستانی در شهر مادرید اسپانیا بستری شد.
*خاویر سولانا و معادله اتمی ایران
خاویر سولانا در دورانی که مسوولیت هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا را داشت، رایزنی های زیادی را با مقام های ایرانی(به طور خاص علی لاریجانی و سعید جلیلی) و همچین کشورهای غربی انجام داد تا شاید در نهایت بتواند به چهارچوبی در مورد برنامه اتمی ایران دست پیدا کند. او در روند مذاکرات اتمی با ایران همواره خوش بینی ابراز می کرد و به طور خاص سعی داشت با استفاده از راهبرد قدیمی خود که همان انجام رایزنی های متعدد و فراوانِ پشت پرده بود، این معادله(مساله اتمی ایران) را به نقطه ای مشخص برساند. برخی ناظران و تحلیلگران البته با ذکر برخی خاظرات از سوی مقام های سیاسی ایران بر این باورند که سولانا توانسته بود در جریان مذاکرت با علی اردشیر لاریجانی مذاکره کننده اسبق اتمی کشورمان به چهارچوبی در قالب معادله اتمی ایران برسد. چهارچوبی که بر اساس آن ایران می توانست 2700 سانتریفیوژ را در اختیار داشته باشد. با این حال، برخی در داخل ایران نظیر "محسن رضایی" اینگونه گفته اند که سعید جلیلی نتوانسته این توافق را حفظ کند. سعید جلیلی نیز در موضع گیری ضمن بی اطلاع خواندنِ محسن رضایی تاکید دارد که این توافق از سوی شخص سولانا رها شد. در این رابطه، "علی اکبر ولایتی" موضع محسن رضایی را تایید کرده اما شخص لاریجانی تاکید کرده که سخنان سعید جلیلی درست است. علی اکبر ولایتی به طور خاص در این رابطه می گوید: «تایید میکنم صحبت آقای رضایی را. لاریجانی در مذاکرات با سولانا به جای خوبی رسیدند. اما درست همزمان با اینکه لاریجانی با سولانا مذاکره می کرد یکی از مقامات بلندپایه اجرایی ما در نمازجمعه گفت ما مذاکره نمی کنیم. آقای سولانا آن تلکس را نشان داد و کارشکنی در کار آقای لاریجانی صورت گرفت. دشمن زمانی که تناقض در بین مسئولان ما را می بیند، اینگونه می شود. آنها به توافق رسیدند و می شد هسته ای را حل کرد ولی یک فردی حرف دیگری زد و آن خراب شد. مشابه آن برای خودم هم اتفاق افتاده است.» با این حال، خودِ علی لاریجانی در این رابطه میگوید: «ما با آقای سولانا داشتیم مذاکره میکردیم که حادثه حمله اسرائیل به لبنان رخ داد. آنجا کسینجر مقالهای نوشت که در همین شلوغی یک قطعنامه علیه ایران بدهیم. آنها مذاکرات را قطع کردند و ظرف 48 ساعت قطعنامه صادر کردند. آقای سولانا به من زنگ زد و گفت، "متأسفم که خرابکاران کار خودشان را کردند." بنابراین مسأله هستهای نبود، عامل بیرونی بود».
سولانا پس از پایان دوران مسوولیتش نیز در موقعیت های مختلف، در مورد معادله اتمی ایران قلم زده و در اغلب گزارش های خود نیز خواستار تعامل و به کار گیری دیپلماسی در قبال ایران و حل شدن مناقشه اتمی ایران شده است. وی به طور خاص پیروزی "حسن روحانی" در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 را به مثابه اتفاقی مثبت و خوشایند در روند معادله اتمی ایران ارزیابی کرد که می تواند پیامدهای خوبی برای مساله اتمی ایران نیز داشته باشد. او همچنین خروج یکجانبه دولت ترامپ از توافق برجام را محکوم کرده و پس از خروج ترامپ از صحنه قدرت سیاسی آمریکا، شدیدا خواستار از سرگیری گفتگوهای اتمی با ایران شد.
او از جمله حامیان جدی برجام و مذاکرات اتمی وین است. با این همه، خودِ سولانا در دوران حضورش در قدرت نتوانست به عنوان هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا دستاورد روشنی را از خود در قالب معادله اتمی ایران برجا بگذارد و صرفا اقدامات وی به رایزنی های مکرر دیپلماتیک ختم شد. حتی در برخی موارد نظیر آنچه پیشتر در جریان رایزنیِ تلفنیِ سولانا با علی لاریجانی اشاره شد، قدرت سولانا در پیشگیری از اتفاقات ناخوشایند در قالب معادله اتمی ایران بسیار کمتر از مخالفان هرگونه تعامل با ایران بوده است.
با این همه، اگر بخواهیم رویکرد سولانا به مذاکرات اتمی با ایران را خلاصه کنیم، باید آن را همراه با تعاملات دیپلماتیکِ بی نتیجه و ابراز خوشبینیهای فراوان و عاری از دستاوردهای عینی ارزیابی کنیم. البته که سولانا در این مسیر نتوانست خود را از فشارهای دولت ها و بازیگران غربی و مخالفِ تعامل با ایران نیز رها کند و عملا تبدیل به چهره دیپلماتیکِ دشمنی غرب با ایران شد.